Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید
هنوز منتظر جواب ایمیل هستم...

هنوز منتظر جواب ایمیل هستم...

پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۰، ۰۲:۴۱ ب.ظ

از زمان ورود کرونا به کشور عید نوروز برای ما ایرانی‌ها که عادت به دید و بازدید و مسافرت و گشت و گذار داشتیم و عموما هم از کل سال فقط همین ایاممان برای تفریح خالی است ، سخت گذشته و به شخصه سال گذشته که پیک اول کرونا بود خانه‌نشینی در عید را به سختی تجربه و کاملا پروتکل‌ها را رعایت کردیم. شاید هنوز کرونا بخشی از زندگی روزمره‌مان نشده بود و برایمان امری عادی تلقی نمی‌شد و خود را مجبور به رعایت کامل پروتکل‌های بهداشتی می‌پنداشتیم!! حالا اما بعد از گذشت یک‌ سال پروتکل‌ها کمی کمرنگ شده -گرچه به اشتباه- و البته دیگر از نظر روحی خسته شده‌ایم.

من هم تصور می‌کردم که نیاز شدیدی به تغییر آب و هوا و فضا و گردش دارم. تقریبا چیزی حدود یک سال و نیم تجربه مسافرت را از دست داده بودم و از نظر کاری هم سالی سخت و خسته کننده را پشت سر گذاشته بودم. بنابراین تصمیم به مسافرت گرفتیم! کجا؟ طبق معمول شمال! که حالا دیگر منطقه قرمز نیست. اما چه مسافرتی که همه‌اش داستان بود و خستگی بیش از پیش روی دوشمان گذاشت! خودروام خراب شد! بعدتر هم مهراد ، پسر دلبندم بیمار شد و تا روز آخری که آنجا بودیم درگیر بیماری عجیب و غریبش بودیم! خلاصه که از این مسافرت فقط یک رفتن تا گیلان و برگشتنش برایمان باقی ماند! با اعصابی خردتر از قبل!!

و اما آنچه که بهانه این نوشته شد...

از زمان تولد مهراد ، بصورت دوره‌ای و جهت چکاپ و گاهی بابت بیماری و سرماخوردگی و... مهراد  نزد پزشکی مراجعه می‌کردیم.

دکتر مهتا فاطمه بصیر، متخصص کودکان و فوق تخصص نوزادان

بانویی بسیار خوش‌برخورد ، مهربان، با علم و توانا! گاهی پیش می‌آمد که مهراد سرما میخورد و ما به پزشک اطفالی در حوالی منزل خودمان مراجعه می‌کردیم -چون هم مطب ایشان فاصله نسبتا زیادی با منزل ما داشت و هم مسیر پر ترافیکی را باید طی می‌کردیم و تصور می‌کردیم سرماخوردگی ساده نیازی به رنج این مشقت ندارد! از طرفی وقت گرفتن از مطب دکتر بصیر کمی سخت بود چون همیشه تایمشان پر بود- اما بعد از چند روز داروها جواب نمیدادند و اوضاع کمی بدتر می‌شد! آن زمان بود که تصمیم می‌گرفتیم حتما به دکتر بصیر مراجعه کنیم و بین بیمار هم که شده یا تا آخر وقت منتظر بمانیم تا دکتر را ملاقات کنیم!

موج مثبت در مطبش آنقدر بود که حال خودمان بعنوان پدر و مادری پریشان از بیماری فرزند خوب می‌شد چه برسد به کودکی که بیمار بود! از بچگی هروقت مهراد را می‌دید با لبخندی سرشار از محبت میگفت:

"سلام موش! موش بازم اومدی پیش من؟"

نمیدانم این را فقط به مهراد ما میگفت یا همه بچه‌ها را به شوخی اینجوری مخاطب قرار می‌داد. هرچه بود از مهربانی‌اش بود.

به دقت معاینه می‌کرد. مشاوره می‌داد. هرگز در حین معاینه، مهراد حالت بازداری به خودش نمی‌گرفت! چون اینقدر مهربانانه با او صحبت می‌کرد که حس خوبی می‌گرفت. برای هر بیمارش به اندازه کافی زمان می‌گذاشت. گاهی بین نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه ویزیت یک بیمارش طول می‌کشید. به جز مراجعه‌های دوره‌ای که تقریبا هر ۶ ماه یک‌بار بود و نرخ رشد قد و وزن مهراد را چک و گاهی آزمایشاتی تجویز می‌کرد ، زمانی که مهراد شدیدا بیمار می‌شد و با تجویز پزشک اطفال دیگری بهبودی در شرایطش حاصل نمی‌شد ، با مراجعه به دکتر بصیر و دریافت تجویزش به سرعت و گاهی حتی بعد از یک روز استفاده از تجویز پزشک مهراد مثل روز اول سرحال و زلزله بود! و چه چیزی برای پدر و مادر بهتر از این!

در تمام طول این چند سال هر بار که آزمایشی برای مهراد می‌نوشت می‌گفت دیگر نیازی به مراجعه نیست و فقط تصویر جوابش را به من ایمیل کنید! (مقایسه کنید با پزشکانی که برای دیدن جواب آزمایش هم حق ویزیت دریافت می‌کنند!) بعد در پاسخ همان ایمیل شرح پاسخ آزمایش و احتمالا مکمل‌های مورد نیاز را برایم می‌نوشت تا تهیه کنم.

چند باری که تهران نبودیم یا شرایط رفتن به مطبش نبود(مثلا آخر شب بود یا ایام تعطیل) و مهراد مریض می‌شد به او ایمیل می‌زدم و شرایط را توضیح می‌دادم ، خیلی با حوصله و البته به سرعت پاسخ ایمیلم را می‌داد و راهنمایی می‌کرد که بعنوان اقدام اولیه چه کنیم تا اوضاع کنترل شود و می‌گفت اگر اوکی نشد حتما به مطبش برویم. اما در بیشتر موارد مشکل با راهنمایی‌اش حل می‌شد. بدون دریافت حق ویزیت و ...

سال گذشته که پیک ورود کرونا بود چند باری برای ملاقات با ایشان برای چکاپ دور‌ه‌ای مهراد تلاش کردیم . یک بار ابتدای سال ۹۹ به مطبش مراجعه کردیم. از آن به بعد تلفن‌های مطب پاسخ داده نمی‌شد.حوالی آبان یا آذر ۱۳۹۹ بود که ایمیل زدم و درخواست وقت کردم. پاسخ داد که مدتی است دیگر مطب نمی‌رود و برای ملاقاتش به بیمارستان شهدای تجریش یا مادران مراجعه کنیم. ما هم چنین کردیم و با وجود اینکه حق ویزیت بیمارستانی مبلغ بسیار ناچیزی بود ( فکر میکنم حدود ۸ هزار تومان!) زمانی که به ما اختصاص داد به اندازه همان زمانی بود که به مطبش مراجعه می‌کردیم! همانقدر مهربان و با حوصله. و باز هم مقایسه کنید با پزشکانی که می‌گویند برای درمان حتما به مطب مراجعه کنید!

زمان گذشت و عید ۱۴۰۰ رسید و مسافرت ما به شمال و بیماری مهراد... طبق معمول وقتی از تجویز پزشک محلی نا امید شدیم و روند بهبودی را در مهراد ندیدیم به دکتر بصیر ایمیل زدم و شرایط را توضیح دادم. آزمایشی هم آنجا از مهراد گرفته بودند که جوابش را برایش فرستادم. اما بر خلاف همیشه پاسخی نیامد. طبیعتا بخاطر شرایط مهراد درگیر بودیم و وقتی کمی حال مهراد بهتر شد به تهران برگشتیم تا در فرصت مناسب به دکتر بصیر که آوردن پیشوند مرحوم قبل از نامش برایم خیلی سخت است مراجعه کنیم.

همسر جان به دنبال زمان حضورش در بیمارستان بود تا برویم اما ناگهان خبری داد که از شنیدنش جا خوردم!

دکتر مهتا فاطمه بصیر ، متخصص اطفال و فوق تخصص نوزادان به دلیل ابتلا به کرونا در دی ماه ۹۹ جان به جان آفرین تسلیم کرد...

و من گرچه حالا علت عدم دریافت پاسخ ایمیلم را می‌دانم اما هنوز منتظر جواب ایمیل هستم...

 

روحش شاد...

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

دکتر مهتا فاطمه بصیر

نظرات (۳)

جای آدم های خوب تا همیشه خالی میمونه.

روحش شاد.

پاسخ:
بله همینطوره 💙

و چه چیزی سخت تر از انتظار...

خوندن این نوشته واسه منی که عمریه چشم انتظاری پیرم کرده خیلی سخت بود، اولین واکنش هم قلبم بود که توی اینطور مواقع درد می گیره...روحشون شاد

خدا هیچ چشمی رو منتظر نذاره، هیچ چشمی

برای این بانوی متعهد فاتحه بخونیم با صلوات

پاسخ:
🌹🌹🌹🌹🖤🖤🖤💙💙💙

واقعا چه افراد خوب و شاخصی رو در این دوره کرونا از دست دادیم...روحشون شاد و یادشون جاودانه باد

پاسخ:
فکر میکنم ما آدم ها هنوز اینقدر مغروریم و سرمون به زندگیمون گرمه که نفهمیدیم دورانی که میگذرونیم یکی از آزمونهای سخت الهیه... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی