Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید
پیشنهاد خواندن یک رمان - مردی به نام اوه

پیشنهاد خواندن یک رمان - مردی به نام اوه

شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۲:۰۱ ق.ظ

شاید خیلی‌ها این کتاب را خوانده باشند. اما شاید خیلی‌ها هم باشند که هنوز مثل من این رمان جذاب و خواندنی را نخوانده باشند! مردی به نام اوه نام رمانی است که نویسنده آن فردریک بک‌من زمانی آن را تحت پست‌های وبلاگی‌اش منتشر کرده و سپس با جمع‌آوری  و ویرایش آنها، این کتاب پدید آمده است! 

این کتاب در سال ۲۰۱۲ در سوئد منتشر شد و پس از آن به چندین زبان ترجمه شد که همگی آنها جزو پرفروش‌ها بوده‌اند! اما از همه جالبتر اینکه فقط ترجمه آن به زبان فارسی توسط چندین مترجم و ناشر مختلف منتشر شده که جای بسی تعجب دارد!!! علت این همه ترجمه‌های گوناگون مشخص نیست! اما این تنها نکته اعجاب‌انگیز در صنعت نشر ایران و انتشار این کتاب نیست! در کمال تعجب اگر سراغ نسخه نشر نون این کتاب در کتاب‌فروشی‌ها بگردید با دو نسخه (در صورت وجود موجودی) مواجه خواهید شد! نشر نون به تنهایی این کتاب را با یک طراحی جلد و توسط دو مترجم در چاپ‌های متفاوت عرضه کرده است! یکی با ترجمه فرناز تیمورازف و دیگری با نام الناز فرحناکیان!

نسخه الکترونیک این کتاب را هفدهم فروردین از فیدیبو خریداری کردم و امروز به پایان رساندم. چیزی در حدود یک ماه و البته با در نظر گرفتن اینکه در طول این مدت خیلی روزها زمان کافی برای خواندنش نداشتم اما آنقدر جذاب بود که حتی شده خواندن روزی چند صفحه از آن را در برنامه روزانه‌ام بگنجانم!

یکی از ویژگی‌های این کتاب این بود که اصلا خسته کننده نبود و به خوبی با خواننده ارتباط برقرار می‌کرد. من ترجمه خانم فرحناکیان از نشر نون را خواندم اما قبلش به دنبال ترجمه خانم تیمورازف بودم که خیلی تعریفش را شنیده بودم! نسخه Epub این کتاب را خریدم و بعد از خرید بود که متوجه شدم نشر نون به جز ترجمه خانم تیمورازف ترجمه دیگری هم منتشر کرده است!

در هر صورت ترجمه خوبی به نظر می‌رسید و کاملا شیوا روان بود. از نظر تخصصی هم نسخه اصلی یا حتی انگلیسی کتاب را ندیده‌ام که بخواهم نحوه برگردان مترجم را نقد کنم که به خوبی از پس کار برآمده یا اینکه بخش‌هایی هم روایت خودش را دخیل در داستان کرده است! گرچه چند واژه به نظرم عجیب می‌رسید! مثلا واژه ایرانیت به نظرم واژه‌ای فارسی است و در میان ایرانی‌ها مرسوم است! برایم جالب است که در نسخه سوئدی یا انگلیسی این کتاب چه واژه‌ای بوده که به ایرانیت برگردان شده است؟! یا حتی جیمی که دچار دگرجنسی یا دوجنسیتی است به بچه مزلف ترجمه شده است!

 

بخش‌های جذابی از این کتاب...

وقتی کسی را از دست می‌دهید، دلتان برای خاطرات عجیبش تنگ میشود. دلتان برای چیزهای کوچکش تنگ میشود. برای لبخندش، رفتارش، آنطور که توی تخت از این پهلو به آن پهلو میشد یا اینکه بخاطرش رنگ دیوارها را عوض میکردید.
نگاهت را به آدم‌ها که تغییر بدهی ، شرایط بهتر می‌شود.

سونیا همیشه می‌گفت: «وقتی عاشق کسی می‌شوی مثل این است که به یک خانه جدید نقل مکان کرده‌ای. اولش همه چیز برایت دوست داشتنی است. هر روز صبح از اینکه همه آن‌ها متعلق به توست شگفت‌زده می‌شوی و مدام می‌ترسی یکی از راه برسد و بگوید اشتباهی شده و قرار نبوده توی چنین خانه باحالی زندگی کنی! بعد در طول سالها نمای خانه کم کم از ریخت می‌افتد.چوب‌ها ترک می‌خورند و کم کم شروع می‌کنی به دوست داشتن خانه‌ات نه به خاطر بی‌نقص بودنش که به خاطر نقص‌هایی که دارد!»


اعتراف به اشتباه کار سختی است. به ویژه وقتی برای مدتی طولانی در اشتباه بوده باشی!
مرگ چیز عجیبی است.
.
.
.
بعضی آنقدر درگیر مرگ می‌شوند که خیلی قبل‌تر از آنکه مرگ فرا رسیدنش را اعلام کند به اتاق انتظار می‌روند.


و زمان هم چیز عجیبی است.
.
.
.
احتمالا یکی از دردناک‌ترین لحظات زندگی هر آدم زمانی است که می‌فهمد به سنی رسیده که سال‌های پشت سرش خیلی بیشتر از سال‌های پیش رویش هستند.

 

لینک همین مطلب در ویرگول

نظرات (۲)

چه واژه ی بد و غریبی "بچه مزلف"!!!

پاسخ:
مثلا خواسته رعایت ادب کرده باشه یا همچین چیزی 🤷‍♂️

در ترجمه ای که منم خوندم از واژه ایرانیت استفاده شده بود...البته که فیلم این کتاب هم ساخته شده....من قبل دیدن فیلمش کتابش رو بیشتر دوست داشتم...یکم ذهنم رو بهم ریخت فیلمش از چهره هایی که خودم براشون تصور کرده بودم... 

شنیدم که نویسنده خودش با یه ایرانی ازدواج کرده یا همچو چیزی...دلیل ایرانی بودن خانم همسایه ش و فرهنگ ایرانی توی نوشته هاش هم همینه انگار....البته تحقیق و سرچ نکردم که از بگم آره دقیقا شنیده ام درسته

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی