راهنمای بازیابی پستهای وبلاگنویسان بلاگفایی
يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۰ ق.ظ
مدتی پیش سیستم وبلاگدهی بلاگفا به مدت حدود دو ماه از دسترس خارج شد و زمانی بازگشت که وبلاگهاش با نسخهی پشتیبان قدیمی بازیابی شده بودند و در نتیجه بسیاری از پستهای یک سال اخیر وبلاگنویسان از دسترس خارج شده بودند. امروز در وبلاگ مهسو مطلبی در این زمینه دیدم که لینکی به مطلبی آموزشی جهت بازیابی مطالب از دست رفته داده بود. چون این مشکل به صورت گسترده برای دوستان وبلاگنویس بلاگفایی بوجود اومده بد ندیدم من هم به تبعیت از مهسو لینک این مطلب آموزشی رو در وبلاگم قرار بدم .البته ناگفته نماند که روشی که توسط کرگدن عزیز آموزش داده میشه منحصراْ مخصوص بلاگفا نیست و برای تمام وبلاگنویسانی که به هر دلیلی مطالبشون از دست رفته کارایی داره.برای بازیابی مطالب از دست رفتهتون در بلاگفا این مطلب رو که توسط وبلاگ «خاطرات مردی که کرگدن شد» منتشر شده رو مطالعه کنید.
از آنجایی که امکان از دسترس خارج شدن لینک وبلاگ کرگدن هم وجود داره ( ! ) بنابراین یک کپی از اون مطلب را اینجا هم میگذارم:در خدمت و خیانت بلاگفا صبح دیدم پنل مدیریت بلاگفا فعال شده و بعد از حدود دو ماه میتوانم به بخش مدیریت وبلاگم وارد شوم. این یعنی بالاخره مدیر بیلیاقت بلاگفا تسلیم شد و همانطور که وعده داده بود وبلاگها را با استفاده از نسخهی پشتیبان قدیمی راهاندازی کرد. الان هم برای آه و ناله نیامدهام. بالاخره اشتباه از من بود که داشتم در یک سرویس ایرانی مینوشتم. از صفحهی مدیریت وبلاگ و اینکه جدیدترین پست برای بهمن ۹۲ است متوجه شدم نسخهی پشتیبان بلاگفا، برای بهمن ۹۲ بوده. یعنی یک سال و چهار ماه قبل. مدیر بیکفایت بلاگفا در تمام این مدتِ دو ماه تعطیلیِ سایت خجالت میکشیده وبلاگها را با استفاده از نسخهی پشتیبان یک سال و چهار ماه قبل راهاندازی کند. یعنی در طول سال ۹۳ و ماههای ابتدایی ۹۴ هیچ بکآپی از بلاگفا نگرفته و حالا مثل چی توی گِل گیر کرده. چطور ممکن است؟ طرف پارسال و امسال اصلن بکآپ نگرفته. من داشتم کجا مینوشتم؟ شاید هم گرفته و این هم در حین جابهجایی از دستِ دوستانِ بیعرضه افتاده و نابود شده. هر چند عذر بدتر از گناه است و بعید که نسخهی اصلی و پشتیبان در یک جا نگهداری شده باشد.پستهای از دست رفتهی وبلاگم را چطور برگردانم؟ اگر هنوز هیچ تغییری در صفحهی مدیریت وبلاگتان ندادهاید پستهای سالهای ۹۳ و ۹۴ در آدرس وبلاگتان قابل دسترسی است. درست است که در صفحهی مدیریت وبلاگ آنها را نمیبینید اما تا لحظهی نگارش این پست، مطالب قبلی هنوز روی آدرس خود وبلاگ وجود دارند. به محض اِعمال کوچکترین تغییر در صفحهی مدیریت (نوشتن پست جدید، اضافه کردن لینک دوستان، بهروز رسانی پروفایل و...) پستهای سالهای ۹۳ و ۹۴ از روی وبلاگتان نیز حذف میشود. بنابراین قبل از هر کاری، از صفحات وبلاگتان بهصورت دستی کپی بگیرید و یکجا ذخیره کنید. اگر هم مثل من با اولین ورود به پنل مدیریت به سرتان زد که فهرست دوستان را بهروز کنید و بعد از بهروز رسانیِ صفحاتِ وبلاگ متوجه شدید آرشیو ۹۳ و ۹۴ روی خود وبلاگ هم از دست رفته، ناامید نشوید. هنوز میتوان به مطالب و عکسهای این دو سال دسترسی داشت. با استفاده از این سایت میتوانید به نسخههای پشتیبان وبلاگتان در بازههای مختلف دسترسی داشته باشید. آدرس وبلاگتان را در قسمت خواسته شده وارد کنید و روی یکی از سه گزینهی سبز و نارنجی کلیک کنید. مثلن اگر بعد از نوشتن آدرس وبلاگ در نوار خواسته شده، روی گزینهی سوم از سمت چپ یعنی archive.org کلیک کنید میبینید که تا اواسط ماه مارس ۲۰۱۵ (اواخر اسفند ۹۳) از وبلاگتان بکآپ گرفته. برای وبلاگ من به این نتیجه میرسیم:Saved 4 times between May 11, 2014 and March 17, 2015 با کلیک روی لینکِ بازهی ابتدایی (۱۱ مِی ۲۰۱۴) به اولین بکآپ وبلاگم میرسیم با تمام عکسها و مطالبش. در صفحهی جدید با کلیک روی فلش آبیرنگِ بالا به بکآپهای بعدی میرسیم که آخرینش برای ۱۷ مارس ۲۰۱۵ یعنی حدود سه ماه قبل است. پستهای سه ماه آخر (که البته دو ماهش بلاگفا تعطیل بود) را نیز از طریق گوگل کَش بازیابی کردم (در سایتی که در بالا معرفی شد، گزینهی اول از سمت چپ که به رنگ سبز نمایش داده شده). من بعد از این کارها نشستم تمام پستهای از دست رفتهی وبلاگم را با تاریخ و ساعت دوباره در وبلاگ درج کردم. حتا اگر وبلاگتان حذف شده باشد یا سالها قبل وبلاگی داشتهاید و حذف کردهاید، با archive.org میتوانید به بخش زیادی از مطالبش دسترسی داشته باشید. نظرات و مطالب رمزدار قابل بازیابی نیستند. هنوز نمیدانم باز هم اینجا خواهم نوشت یا نه. دلم میخواهد یک دامنهی داتکام بخرم و با استفاده از وردپرس وبسایت شخصی خودم را راهاندازی کنم تا دیگر محتاج مدیران بیعرضهی ایرانی و وسیلهای برای پر کردن جیب این نالایقها نباشم. اما دوستانِ بلاگفاییام را چه کنم؟ نمیدانم. فعلن که افسردگی گرفتهام و در نبردی نابرابر دارم با هیولای سیاهی که تمام ذهنم را اشغال کرده، میجنگم. یا مثل این نجات پیدا میکنم یا اینکه... نمیدانم. هر روز بیشتر میفهمم که هیچی نمیفهمم.