Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۲۹ مطلب با موضوع «موسیقی» ثبت شده است

حسین سرشار _ صدایی که گم شد

در اپیزود دوازدهم پادکست رادیو ترافیک به سراغ زندگی هنرمندی رفتم که شاید در زمان حیاتش، به خصوص در جمع همکارانش آنطور که باید درک نشد و پس از حادثه تلخ و تراژیکی که منجر به فوت وی شد، آن‌چنان که باید به او پرداخته نشد.
در این اپیزود از بخش‌هایی از کتاب نامبرده، حسین سرشار ، فیلم سینمایی اجاره‌نشین‌ها ، سمفونی میلاد اثر دکتر ریاحی و نیز سمفونی خیام اثر حسین دهلوی استفاده شده است.
خوشحال خواهم شد که از طریق بخش نظرات و یا ایمیل انتقادات و پیشنهادات خود را با من در میان بگذارید.


رادیو ترافیک را در اغلب اپلیکیشن‌های معروف پادکست مثل ناملیک، شنوتو ، CastBox ، گوگل‌پادکست ، آمازون‌موزیک و ... همین‌طور از طریق فید RSS پادکست قابل دریافت و شنیدن است.

رادیو ترافیک را در اغلب اپلیکیشن‌های معروف پادکست مثل ناملیک، شنوتو ، CastBox ، گوگل‌پادکست ، آمازون‌موزیک و ... همین‌طور از طریق فید RSS پادکست قابل دریافت و شنیدن است.رادیو ترافیک را در اغلب اپلیکیشن‌های معروف پادکست مثل ناملیک، شنوتو ، CastBox ، گوگل‌پادکست ، آمازون‌موزیک و ... همین‌طور از طریق فید RSS پادکست قابل دریافت و شنیدن است.

لینک‌های دسترسی به پادکست رادیو ترافیک:
https://zil.ink/radiotraffic

https://zil.ink/radiotraffic

  • ۱ نظر
  • ۲۰ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۴۵
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
آخرین اپیزود دختری که حرف نمی‌زد در پادکست فارسی رادیو ترافیک منتشر شد

بالاخره بعد از حدود ۶ ماه آخرین قسمت از این سریال در رادیو ترافیک منتشر شد. قرار بود این سریال ۱۰ قسمتی باشه و تمایل داشتم اپیزودهای ۸،۹ و ۱۰ رو با همکاری یک خانم ضبط و آماده کنم اما نشد که نشد. بعد هم خورد به یک سری مشغله کاری و بعدتر هم محرم و صفر شد و حوادث اخیر هم که دل و دماغی برام باقی نگذاشته بود. تقریبا ۹۰٪ این اپیزود از قبل ضبط و آماده شده بود و باید مراحل میکس و تنظیم نهاییش رو طی میکرد.

بخاطر تأخیری که به وجود اومد عذرخواهی میکنم و به همین دلیل اپیزودهای ۸ و ۹ و ۱۰ رو در همین اپیزود بعنوان اپیزود نهایی این سریال تقدیمتون میشه. امیدوارم نظرتون رو جلب کنه.نظر فراموش نشه.

پادکست فارسی رادیو ترافیک در بیشتر پادگیرها نظیر ناملیک ، شنوتو ، ACast ، CastBox ، RadioPublic و ... منتشر میشه.

 

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
قول

بهت قول میدم نبینی منوبهت قول میدم سراغت نیامبهت قول میدم عزیز دلمکه چشمت نیفته دیگه تو چشامکه اینقدر اشکام عذابت ندهدیگه قسمت روزگارت نشمبهت قول میدم نمونم برمکه یه لحظه هم بی قرارت نشمیه بارم نیارم دیگه اسمتوبا این بغضی که تو گلوی منهقراره که خوشبخت باشی بروبهت قول میدم دلکم نشکنهبذار نامه‌هاتو بهت پس بدمکه فکرت نمونه دیگه پیش منکه با نامه‌هات خاطراتت رو همبسوزونیشون توی آتیش منبه چشمای من اعتنایی نکندعایی که توی صدای منهخداحافظی کن خداحافظیبهت قول میدم دلم نشکنهیه بارم نیارم دیگه اسمتوبا این بغضی که تو گلوی منهقراره که خوشبخت باشی بروبهت قول میدم دلکم نشکنه

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

مجید انتظامی استاد نوازنده ساز ابوا در ایران و از نوابغ آهنگسازی به خصوص در عرصه موسیقی متن فیلم می باشد. از جمله کارهای ماندگار وی می توان به «از کرخه تا راین» ، «بوی پیراهن یوسف» ، «آژانس شیشه ای» ، «نغمه» ، «ترن» ، موسیقی نوستالژیک انیمیشن «بچه های سرزمین آلپ» و بسیاری آثار دیگر در ارکستر سمفونیک تهران اشاره نمود. مستند ابوایست به روزهای زندگی این هنرمند پرداخته است که پیشنهاد می‌کنم آن در تماشا نمایید. مشترکان سایت فیلیمو می‌توانند این فیلم را در ژانر مستند بیابند. تهیه‌کننده و کارگردان این فیلم مستند امیرصادق محمدی می‌باشد.

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
امشب داشتم برنامه ی رضا رشیدپور رو به اسم « عینک آفتابی » تماشا می کردم. گرچه من خیلی این برنامه رو نپسندیدم اما در کل قضیه باید بگم رضا رشیدپور آدم باهوشیه. برای اینکه مثل خیلی های دیگه بی صدا از تلویزیون حذف نشه و ارتباطش رو با مخاطب حفظ کنه دست به هر کاری زد . از تهیه ی یک برنامه ی تلویزیونی در یک شبکه ی ماهواره ای تا ساخت کلیپ های کوتاه و پخش در شبکه های اجتماعی و حالا بازگشت به تلویزیون که احتمالا خودش هم خیلی راضی نخواهد بود چون با توجه به نوع برنامه سازیش خیلی نسبت به برنامه های گذشتش متفاوت و به نظر من ضعیف تر بود که این موضوع احتمالاً به جهت بازگشتش به تلویزیون بعد از چند سال بوده.اینها رو نگفتم که از رضا رشیدپور دفاع کرده باشم و یا از برنامش انتقاد کرده باشم ؛ بحث هوش رضا رشیدپور رو مطرح کردم چون چند شب پیش یکی اومده بود روی خط برنامه پیغام گذاشته بود با این مضمون که برنامه ی آقای رشیدپور پر از الفاظ رکیک و زشته ؛ واقعاً پخش این پیام هوشمندانه بود چرا که مخاطبی که زنگ زده بود خودش اونقدر از الفاظ زشت و رکیک و زننده تو پیامش استفاده کرده بود که نیازی به پاسخ دادن از سمت برنامه و خود رشیدپور نداشت! از اونجا که خیلی پیگیر این برنامه نیستم دیگه عینک آفتابی رو تماشا نکردم تا امشب که یک خانم دیگه ای پیغام گذاشته بود که چرا آقای رشیدپور تو تلویزیون از الفاظ بد استفاده میکنه بچه ها تماشا میکنند یاد میگیرند. اتفاقاً پخش این پیام هم خیلی هوشمندانه بود!! چرا که ناگفته پیداست ، اون مادر محترم اگر دلش برای فرزندش میسوخت خیلی راحت میتونست کانال تلویزیونش رو عوض کنه!! شکر خدا چیزی که جدیداً زیاد شده کانالهای جمهوری اسلامیه!!اینارو گفتم که بگم همه جای دنیا برای تماشای تلویزیون هم فرهنگ قائلند و هم ساعت معینی رو به تماشای تلویزیون اختصاص میدن. اما ایرانی ها هم ساعات زیادی رو به تماشای تلویزیون میپردازن و هم اینکه قدرت این رو ندارند که به بچه هاشون یاد بدن چه برنامه ای رو تماشا کنند و چه برنامه ای رو تماشا نکنند و بگن این برنامه «مناسب سن شما نیست»! ساعت خواب بچه ها هم که قائدتاً باید ساعت 21 باشه و نباید اصلاً تو ساعت پخش برنامه ی عینک آفتابی بیدار باشند!!در کل بحث دفاع از رضا رشیدپور و برنامه عینک آفتابی رو به هیچ وجه نداشتم اما خواستم بگم این که ما از یک چیزی خوشمون نمیاد دلیل نمیشه که خودخواه باشیم و اون رو به همه تعمیم بدیم. ضمن اینکه اول به خودمون مراجعه کنیم و خودمون رو اصلاح کنیم ، بعد اگر مشکل از ما نبود به نفر مقابل انتقاد کنیم!!* * *توی یکی از آیتم های امشب برنامه ی عینک آفتابی یک آیتمی پخش شد که خیلی جالب بود و از معدود آیتمهایی بود که من خوشم اومد!! یکی داشت سخنرانی میکرد و دیگری که خود رشیدپور نقشش رو بازی میکرد مترجم بود ؛ سخنران تو هر 4 کلمش 5 تا لغت انگلیسی به کار می برد بطوری که کلا حضور مترجم رو زیر سوال می برد و قسمت جالب برانگیزش اینجا بود که انگلیسی رو خیلی فارسی بکار میبرد!! مثلا میگفت " ما باید All around the world فعال باشیم!!" . متأسفانه تو خیلی از سخنرانی هایی که می بینیم ، شخص سخنران با وجود اینکه به زبان مسلط نیست اما سعی میکنه با بکار بردن لغات انگلیسی که حتی ممکنه گاهی اشتباه و نابجا بکار ببره به مخاطبش بگه که من خیلی حالیمه و این تأسف باره!!* * *بعد از تماشای اون آیتم بالایی یاد یه بزرگداشتی افتادم که همین چندی پیش برای شهرام شب پره برگزار شده بود. البته ربطی به موضوع آیتم بالایی نداشت. خیلی خوبه که برای بزرگان در هر زمینه ای که فعالیت میکنند ، علمی ، هنری و ... تا زمانی که زنده هستند براشون بزرگداشت بگیریم و به بررسی و نقد کارهاشون بپردازیم و این دلگرمی رو بهشون بدیم که «دیده می شوید»! اما خوبه که وقتی سمینار یا بزرگداشتی برگزار میکنیم در خور شأن اون بزرگواران هم باشه. بزرگداشتی که مهمانانش 10 - 20 نفر بیشتر نیستند و تازه برای فهمیدن مطالب هم باید یک نفر بیاد روی سن و براشون ترجمه کنه که سخنران چی میگه ، شاید - به نظر شخصی من - برگزار نشه سنگین تر باشه. بخصوص تو زمینه ی موسیقی پاپ ، کسی که دعوت میشه و براش تحلیل میشه که مثلا فلان آهنگ رو چه گام و نزدیک به چه دستگاه ایرانی بوده ، باید قبلاً اون آهنگ رو شنیده باشه و باهاش ارتباط برقرار کرده باشه وگرنه اینکه یک قسمت از آهنگ رو بذاریم و بگیم اینجاش اینجوری بود اصلا جالب نیست.خوبه که برای کارهای بزرگ برنامه ریزی مناسب هم داشته باشیم که بجای بزرگداشت کسی ، طرفمون رو ضایع نکرده باشیم!
  • ۰ نظر
  • ۱۸ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۲۹
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

بین دلنوشته هام متنی رو پیدا کردم که اصلاً به یاد نداشتم کی نوشته بودمش!! در واقع وقتی خوندمش قلقکم داد و گفتم متن نسبتاً خوبی بود! اما وقتی چشمم به اسم خودم و تاریخ پاش افتاد متعجب موندم!! از اینکه یادم نمیومد خودم نوشتم حیرت زده شده بودم!خیلی وقت ها چیزهایی توی زندگیمون هست که اگر جایی ثبتشون نکنیم ممکنه از یاد ببریمشون طوری که حتی دیگه به خاطر نیاریم از اول هم وجود داشتن! از اینکه این متن رو در اون زمان ثبت کرده بودم تا از خاطرم نره خوشحال شدم و به این فکر افتادم که تبدیل به پادکستش کنم...Music : Pastoraleمن و قلم و خیال تو ...قلمم را به دست می گیرم...ذهنم کمی خسته است اما...اما برای از تو گفتن از آن کمک می گیرم...و در آنسوی خیال من تو را می بینم...و به این می اندیشمکه چه زیباست  کنار عطر نفسهایت از عشق گفتن...من به این می اندیشم...و تو را می جویم...باز انگار از تو دور افتادم...!دستم را بسویت دراز میکنم...دستان گرمت را به گرمی می فشارم...من تو را باز به این خانه خواهم آورد...و برای تو و دنیای قشنگِ با تو ، همچنان از عشق خواهم گفت...در حیاط کوچک خانه-یمان من برای تو گل سرخ و لطیفی خواهم کاشت...گل سرخی به نشان از عشق...به نشان از اولین دیدار...اولین بوسه بر لبان اولین یار...و تو را خواهم خواند...به خود می آیم...و در این کنج اتاق من و قلم هم نفسیم...و تو دیگر نیستی...من از خیالت آمدم بیرون... من که رفتم تو می مانی و گل سرخ... گل سرخ تشنه ی آب زمین نیست...تو سیرابش کن...گل سرخ با ندای قلب عاشق زنده است...برایش از عشق بگو...از عشق میان من و تو...گرچه می دانیم دروغ است اما...تو با آن عشق خیالی سیراب کن...گل سرخی که باور دارد...عشق میان من و تو همچنان پا بر جاست...اسماعیل محمدنژاد - تهران 30 اُمین روز از پاییز 1390کپی برداری تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز است

  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۲۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
پادکست یکی از روش های انتشار مطالب در اینترنته که در واقع روشی مشابه وبلاگ نویسی داره با این تفاوت که ناشر علاوه بر نشر کتبی مطالبش ، قادره بصورت صوتی اونها رو منتشر کنه و در اختیار کاربرانش بذاره.حدوداً سه ماه پیش بود که این متن رو برای همسر عزیزم نوشته بودم و همون موقع هم تبدیل به یک پادکست کردم و منتشرش کرده بودم. امروز دلم خواست اینجا هم این پادکست رو بذارم تا ببینم نظر شما چیه ...پادکست تو را نفس می کشم - نوشته و اجرا : اسماعیل محمدنژادقطره های باران را دوست دارم ...گل را ...زیبایی را ...عشق را دوست دارم ...می دانی چرا ؟چون همه ی آنها تو را به یاد من می آورند ...تویی که با آمدنت عطر عشق را در زندگیم جاری کردی ...تویی که در کنارت احساس آرامش دارم ...انگار کوه این زندگی ...خستگی ها ، پریشانی ها ، آشوب ها ...همه پشت در می مانند وقتی کنار من هستی ...خوب من ...خوب من ...مهربان من ...من زندگی کردن را با تو و در کنار تو یاد گرفتم ...ترانه به ترانه ، شعر به شعر ، واژه به وازه جستجویت میکنم ...اما تو هیچ جا نیستی !مگر می شود تو را در ترانه ای خلاصه کرد؟!واژه ها در کنار تو حقیرند ...واژه می خواهم چه کار؟! وقتی تو معنای تمام واژه هایی؟!اکسیژن را می خواهم چه کار؟!من برای نفس کشیدن فقط به تو نیازمندم ...برای زنده ماندنم کنار من بمان ...من تو را نفس می کشم ...کپی برداری فقط با نام و لینک منبع مجاز است ...
  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۱۶
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
اولین باری که کلیپ هفته عاشقی رو دیدم داستان اصلی کلیپ برام نامفهوم بود و متوجه ی اصل ماجرا نبودم. در مورد این کلیپ بحث های زیادی صورت گرفته از جمله اینکه در این کلیپ همسر مرحوم بنیامین بهادری و مادر زن ایشون بعنوان بازیگر حضور داشتند که هنوز از صحت این موضوع بی اطلاعم!اما از این موضوع که بگذریم با وبلاگ دوستی آشنا شدم که مطلبی درباره ی این کلیپ منتشر کرده بود که بعد از خوندنش تازه متوجه ی اصل ماجرای کلیپ شدم و وقتی دوباره به کلیپ مراجعه کردم و به تماشای مجددش پرداختم بیشتر از قبل لذت بردم و از ذوق و سلیقه ی بنیامین و همینطور کارگردان این کلیپ که نامی هم از ایشون نیست پی بردم.این مطلب رو در ادامه بخونید . جهت احترام به نویسنده ی اصلی مطلب لینک منبع نیز آورد شده است.
  • ۱ نظر
  • ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۴۵
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
امشب تیم ملی ایران بازی داره ... من بعد از این چند شب که نتایج عجیب و غریبی دیدم دلم خواست یکی از اون نتایج عجیب و غریب هم برد تیم ملی ایران مقابل نیجریه باشه. براشون دعا کنیم ...
  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۴۸
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
امروز خیلی اتفاقی ترانه ای رو شنیدم از شروین سهرابیان. یادش بخیر چه سالهایی بود... انگار اون سالها یک رنگ و بوی دیگه ای داشت. چقدر لذت بخش بود همه چیز. چقدر زندگی کردن ساده تر بود و چقدر عاشقانه ها لذت بخش تر و شنیدنی تر بودند ... اوایل دهه ی هشتاد رو میگم ... خیلی از ترانه های موندگار مربوط به همون دوران میشن ... یکی از اون ترانه های بیاد موندنی آهنگ Rain از آلبوم فرزند حوا بود که یکی از آخرین کارهای شادمهر عقیلی بعنوان گیتاریست قبل از هجرتش به آمریکا محسوب میشد. اون موقع ها هنوز هم آلبوم ها بیشتر به صورت کاست پخش می شدند و سی دی خیلی طرفدار نداشت...قیمت هر آلبوم در حد 500 تومن یا 600 تومن بود. کاور روی جلد این آلبوم رو هم بیاد دارم. و یکی از چیزهایی که همیشه دوست داشتم راجع بهش بدونم این بود که " محمد رضا احمدیان " کی بود؟! اون سالها اکثر آلبوم ها این تیتر رو داشتند : " به اهتمام محمد رضا احمدیان " دوست دارم این ترانه رو با هم بشنویم...   ساخت فلش مدیا پلیر
  • ۰ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۱۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی