خیـــــــــــــــــس نشوی ...!

هی رفیق !بدون چتر کنار من قدم نزن ...خیس دلتنگی‌هایم می‌شوی ...دنیای من ابری‌تر از آن است که فکرش را می‌کنی ...!

فراموشی

فراموشی تـــــــــــــــــــــو هنـَـــــــــــر می خواهد و مــــَـــــــــن ... بی هنـــــــــرتریـــــــــن مـَــــــــــــرد عــــــــــــــــــــــــالمم ..!

زیر باران اشک هایم

این عادت همیشگی اش بود ... زیر باران راه می رفت ... امسال راه رفتن او را با دیگری زیر باران اشک هایم دیدم ... شاید پارسال هم اشک های دیگری بود ...!!!

چقدر داغ بود !

سر میز شام به یادت می افتم ... بغض می کنم ... اشک در چشمانم حلقه می زند ... همه با تعجب نگاهم می کنند ... لبخند تلخی میزنم و می گویم : چقدر داغ بود ...!!!

پروانه‌ی شادی

" شادی " پروانه ایست که هر چه تقلا کنی نمی توانی آن را شکار کنی . . . باید آرام باشی تا روی شانه ات بنشیند ، پس زندگیت سرشار از آرامش و شانه هایت پر از پروانه ...!

ماهی تنها

ماهی‌گیر دلش سوخت . . . این بار ماهی بود که از تنهایی قلاب را رها نمی کرد . . .

کیش عشق بازان

در کیش عـــشـــق بازان راحت روا نباشد ای دیده اشک می ریز ای سینه باش افگار شیخ بهایی

قسم به من ...

تمام این سال ها مرا پا به پایت برده بودی ... نه عاشقانه در پیاده رو... من ... سنگ ریزه ای و ... تو ... عابری بازیگوش ... منبع : ردپای روشن باران

تحمل کن

گاهی به خاطرش "ماندن" را تحمل کن "رفتن" از دست همه بر می آید!

گریه های عاشقانه

همه مرا به خنده های با صدا می شناسند ، این بالش بیچاره ، به گریه های بی صدا !