Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوادیه» ثبت شده است

  • ۰ نظر
  • ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۱۷
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
شهرداری‌های مناطق عموما جایی دارند بنام  سرای محله. معمولا در این سراها فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی صورت می‌گیره. اینکه چقدر این سراها در جذب مخاطب موفق هستند موضوع بسیار مهمیه. سرای محله جوادیه با مدیریت جدیدش سعی داره با روش های بروز با اهالی محله قدیمی جوادیه ارتباط برقرار کنه.شما به عنوان یک شهروند چه توقعی از سرای محلتون دارید؟
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
ماه رمضان امسال بر خلاف سال‌های قبل نتونستم در مراسم احیای شب‌های ۱۹ و ۲۱ رمضان شرکت کنم. دلیل اصلی این موضوع مربوط به کارم بود که به دلیل اینکه صبح زود مجبور بودم در محل کارم حاضر باشم نمی‌تونستم شب‌زنده‌داری کنم. اما دیروز هماهنگ کردم که امروز به محل کارم مراجعه نکنم تا حداقل این آخرین شب از شب‌های قدر رو از دست ندم.دیشب به زینبیه‌ی جوادیه رفتم که انصافاْ این سال‌ها سهم بزرگی در احیای این شب‌ها داشته ؛ میشه به جرأت گفت که فرهاد کاظمی این مربی با اخلاق که به اصطلاح بچه محل ماست با راه‌اندازی و حمایت از این زینبیه یک قطب فرهنگی در جنوب تهران و در محله‌ی ما یعنی جوادیه بوجود آورده.مراسم دیشب با سخنرانی یکی از مشاوران رئیس جمهور شروع شد که اسمشون رو به یاد ندارم!! سپس مراسم با عزاداری ادامه پیدا کرد و در انتها هم دعای جوشن کبیر قرائت شد و قرآن‌ها به سر گرفته شد...دیشب به این فکر می‌کردم که چرا نمی‌تونم حال خوب این شب‌ها رو همیشه نگه دارم. تا دو روز از این شب‌ها می‌گذره و ماه مبارک رمضان رو به اتمام میره حب دنیا به من و امثال من چیره میشه...دیشب در لابلای "الهی العفو" هایم الهی شکر هم می‌گفتم...در سالی که گذشت چقدر خدا به من عنایت داشت و چقدر مشکلات رو از پیش پام برداشت...خدایا شکرت...خدایا بدی‌ها و گناهانم رو به بزرگی خودت ببخش...
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
دیشب خواب جالبی دیدم!!خواب دیدم سینما توسکا دوباره باز شده و من و بانو دست در دست در حال قدم زدن بودیم که از دیدن بازگشایی سینما توسکا متعجب شده بودیم و با ذوق و شوق رفتیم ببنیم چه فیلمی رو اکران می‌کنه که بریم بلیط بخریم و جزو اولین نفرهایی باشیم که توی بازگشایی این سینما بلیطش رو خریدن و واردش شدن!
  • ۰ نظر
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۴۵
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
چند روز پیش توی محله‌ی ما - جوادیه - پیکر یک شهید رو تشییع کردن که در ادامه‌ می‌تونید تصویر مربوط به این تشییع پیکر رو ببینید.
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

یادش بخیر ...این آهنگ همیشه روزهای آخر تابستان از تلویزیون پخش می‌شد...باز آمد بوی ماه مدرسهبوی بازی‌های راه مدرسهامروز هوس کردم یک بازی وبلاگی راه بندازم. هر کسی توی وبلاگ خودش خاطره‌ی اولین روز مدرسه رو بنویسه و لینکش رو برای بقیه دوستان بذاره تا بخونیم ، ضمناْ اگه از دوران مدرسه رفتنش چیزی یا کسی هست که دلش براش تنگ شده از اون هم بنویسه ؛ هم خاطراتمون زنده میشه و هم از خواندن خاطرات بقیه‌ی دوستان لذت می‌بریم و براشون نظر می‌گذاریم. هر کسی یک جور خاطره‌ای داره و فکر کنم کار جالبی باشه.پی نوشت: یادمه روز اول مدرسه همیشه از اینکه از خانواده جدا بشم ترس داشتم. به خصوص اینکه من آمادگی هم نرفته بودم و هیچ ذهنیتی نسبت به چند ساعت دوری توی یک محیطی خارج از خونه و دور از خانواده نداشتم. یادمه که روز اول رو با پدر و برادر بزرگم محمّــد ، پا به مدرسه‌ی ابتدایی ابوذر ، ته یک کوچه‌ی بن بست توی خیابون ده متری اول جوادیه گذاشتم.پدرم چون معلم بود رفت و با همکاراش خوش و بش می‌کرد و سفارش منو می‌کرد که هوامو داشته باشن. وقتی زنگ خورد من دستم رو جدا نمی‌کردم و نمی‌رفتم.اما به هر ترفندی بود منو راضی کردند که برم سر کلاس. بابام گفت برو من همین جا منتظرت می‌مونم تا بیای.منم قبول کردم و بدو بدو رفتم بالا سر کلاس نشستم ردیف اول کنار پنجره و از اونجا هی دست تکون می‌دادم که یعنی من حواسم بهتون هست دارم نگاهتون می‌کنم نذارید برید!!

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
سالها پیش که سینما ابهت و رونقی داشت ، جوادیه 3 سینما داشت ؛ اولی در خیابان بیست متری جنب آموزشگاه رانندگی تدین (کنونی) قرار داشت و دو سینما هم به نام‌های توسکا و شیرین در خیابان (بلوار امروزی) دشت آزادگان، پل جوادیه واقع بودند. درست به یاد ندارم که چه زمانی سینمای واقع در خیابان بیست متری تعطیل شد اما دو سینمای دیگر را به خوبی به یاد دارم . سینما توسکا و سینما شیرین که سالها فیلم‌های زیادی را به همراه برادرهای بزرگتر از خودم در آنها تماشا کرده بودم ...البته به شخصه سینما توسکا را بیشتر دوست داشتم چون امکانات بهتری داشت. بوفه‌ی فعال و یک ساندویچی در داخل محوطه‌ی سینما توسکا وجود داشت که خیلی وقت‌ها بعد از سینما با برادرانم به آنجا می‌رفتیم. کیفیت سینما ،صدا و صندلی‌هایش کمی بهتر از سینما شیرین بود.سینما توسکا - پل جوادیهحدود 10 - 12 سال پیش سینما توسکا - آنطور که به اهالی جوادیه گفته شده بود - جهت بازسازی به بخش خصوصی واگذار شده بود . مدتی بعد اعلام کردند که بخش خصوصی از بازسازی صرف نظر کرده و نهادهای دولتی مسئول بازسازی این سینما هستند. در آن زمان تنها سینمای جوادیه سینما شیرین بود. بعد از یکی دو سال بی خبری و عدم کوچکترین تغییر در ظاهر و باطن سینما توسکا ، سینما شیرین هم بسته شد ...سینما شیرین - پل جوادیهگمان می‌کنم این روزها سالن‌های این دو سینما به مکان خوبی برای زندگی انواع جانوران موزی و غیر موزی تبدیل شده باشد..!!و این بود که سالهاست جوادیه دیگر سینما ندارد ؛ سینمایی که به عنوان یکی از نمادها و نهادهای فرهنگی از آن یاد می‌کنند ، جای خالی‌اش در جوادیه به شدت حس می‌شود و هیچکس نیست که پاسخگو باشد. شاید فکر می‌کنند اهالی جوادیه نیازی به سینما ندارند... البته اصولاً شاید کسی هم نباشد که به نیازهای فرهنگی و اجتماعی مردم جنوب شهر تهران اهمیت دهد...فراموش نکنیم که در کنار مسائل فرهنگی ، تعطیلی این سینماها  جنبه‌های دیگری هم دارد. مثلاً اینکه این سینماها سالها محل کسب درآمد برای خیلی‌ها بوده است ؛ آپارتچی‌ها ، بوفه داران و حتی مغازه‌های اطراف این سینماها که به لطف رفت و آمدهای مردم روزگاری درآمد خوبی داشتند و روزی حلال کسب می‌کردند. گاهی مسئولین فکر می‌کنند که ایجاد اشتغال یعنی ایجاد کار دولتی! و بعد می‌گویند بودجه‌ی کافی برای پرداخت حقوق کارمندان نداریم و در نتیجه نمی‌توانیم اتغال دولتی ایجاد کنیم..! نه!! گاهی تصمیم‌گیری‌های صحیح و به جا موجب ایجاد شغل‌های اصلی و بسیاری شغل‌های فرعی می‌شود که زنجیره‌وار ادامه پیدا می‌کنند. اما خیلی وقت‌ها ما فقط شاهد تصمیم‌گیری‌های هیجانی و سلیقه‌ای مسئولین هستیم که نه تنها دردی از ما دوا نمی‌کند بلکه دردی نیز به باقی دردها اضافه می‌کند...باشد که برخی مسئولین به راست هدایت یابند و برای حل مشکلات مردم قدمی مثبت بردارند. کمبود سینماهای استاندارد و در شأن مردم این سرزمین تنها یکی از مشکلات فرهنگی مردم است...همین و بس...
  • ۲ نظر
  • ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
از زمانی که طرح و برنامه ریزی برای شروع ساخت پل جوادیه آغاز شد اهالی جوادیه معتقد بودند که این طرح ، طرح مناسبی برای مردم جوادیه نخواهد بود.بخوبی به یاد دارم که قبل از عملیات طرح ساخت پل جوادیه مردم دسترسی بسیار راحتی به راه آهن ، میدان بهداری ، خیابان انبار نفت و ... داشتند و کسانی هم که از تاکسی استفاده میکردند تنها 200 تومان بابت کرایه جوادیه تا راه‌آهن پرداخت می‌کردند . بعد از شروع عملیات ساخت پل ، کرایه ی همین مسیر 2 دقیقه ای ناگهانی افزایش یافت و به نرخ 400 تومان رسید.یعنی دو برابر ، و این دلیلی نداشت بجز افزایش مسیر که تاکسی ها برای رسیدن به راه‌آهن باید از طریق نواب و رباط کریم به راه‌آهن می‌رفتند. کم‌کم با افزایش نرخ کرایه تاکسی ها ، نرخ گرایه ی همین مسیر کوتاه نیز به 700 تومان رسید و حتی بعد از گشایش پل جدید جوادیه تغییری در نرخ کرایه تاکسی‌ها شاهد نبودیم .
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
مدتیه موضوعی ذهن من رو مشغول کرده و باید انتخابی داشته باشم. موضوع مربوط به شغلم میشه . داستان از این قراره که در حال حاضر من توی یکی از دفاتر جوادیه مشغول به کارم و از کارم هم فعلا راضی هستم . اما دفتر توی خ قریب هم به من پیشنهاد شده و دارم فکر میکنم که اگر برم اونجا ، میتونم به اندازه ی اینجا موفق باشم یا نه؟ انتخاب خیلی سختیه ، از یک طرف من خیلی برای این دفتر زحمت کشیدم تا از خاک در اومده و حالا مردم بعد از همین مدت کوتاه منو قبولم کردند ، از طرفی اگر بتونم توی دفتر بالا هم به همین اندازه موفق باشم سطح درآمدم فوق العاده ترقی پیدا میکنه. یه جورایی ریسک بزرگیه ... باید بیشتر راجع به این موضوع تحقیق کنم و با برنامه‌ریزی پیش برم که انتخاب غلطی نداشته باشم که منجر به شکست بشه و همین موقعیت خوب فعلی رو هم از دست بدم ...
  • ۰ نظر
  • ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۵
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
چند روزی بدجوری دچار نوستالژی دوران کودکیم و به خصوص مدرسه شدم. همش میشینم و عکس های اون زمان رو نگاه میکنم. دلم خواست عکس اول ابتداییم رو بذارم تو وبلاگم. دیروز آلبوم عکسمو باز  کردم و به رغم اینکه نگران این بودم که نکنه با باز کردن چسب برگه ی آلبومم عکسم و یا خود اون برگه خراب بشه ، بازم این عکس رو برداشتمو اسکن کردم تا بذارم تو وبلاگم. آخه از بین این همه دوستخوب حتی یه عکس یا یه نشونی هم تو اینترنت نبود یا حداقل به چشم من نخورد. گفتم این عکسو بذارم بلکه شاید یکی از اونایی که تو این عکس هستن خودشونو ببینن و منو به یاد بیارن و دوباره شاید همدیگه رو یه روزی ببینیم... برای دیدن عکس در سایز اصلی کلیک نمایید  کلاس ۱/۱ - دبستان ابوذر - جوادیه تهران - ۱۳۷۴/۰۲/۱۷ اون خانوم مهربون که تو عکسه معلومه که معلم کلاسه!! خانوم خدایی! ایشالله همیشه سلامت باشه. سمت چپ خانوم خدایی ، علی خدایی هستش ( پیراهن ۴ خونه پوشیده ) تو ردیف بالا دیگه اسامی رو به خاطر نمیارم متأسفانه.  تو ردیف پایین از سمت چپ اونی که وایساده اسمش " حمزه ولایی " هستش. اولین نفری که نشسته کنارش منم! همیشه دست به سینه بودما!! کنارم " مسعود برزگر نشسته که خیلی با هم دوست بودیم و البته خیلی شیطون بود. کنار مسعود یکی از دوستای خیلی خیلی عزیزم بود که اسمش یادم نمیاد. نمیدونم احسان بود یا محسن شایدم هیچ کدوم...! متأسفانه بقیه رو هم به خاطر نمیارم. دلم برای همشون تنگ میشه. فقط میخوام براشون آرزو کنم که همیشه سلامت و خوشحال باشن با جیبی پر از پول....
  • ۰ نظر
  • ۱۵ فروردين ۹۱ ، ۲۲:۲۰
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی