Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۲۵۵ مطلب با موضوع «روز نوشت» ثبت شده است

نگاهی به شبکه اجتماعی بوم‌گپ

شبکه اجتماعی بوم‌گپ به تازگی فعالیت خود را آغاز کرده است. این شبکه اجتماعی فضایی شبیه به توییتر را برای کاربران فراهم آورده با این تفاوت که تعداد نویسه‌ها در هر فرسته میتواند ۱۰۰۰ کارکتر باشد که مزیت جذابی به حساب می‌آید. پایداری سرویس و سرعت بالای دانلود و آپلود فایلها از جمله مزایای بوم‌گپ به شمار می‌آید. کاربران در هر فرسته یا پست امکان ارسال تصویر، فیلم، فایل صوتی، لینک، پیوست فایل جهت دانلود و نیز نظرسنجی را در اختیار دارند تا در مجموع امکانات نسبتا کاملی برای یک شبکه اجتماعی متن‌محور در دسترس داشته باشند.

این شبکه اجتماعی نوپا امکانی شبیه استاتوس یا وضعیت هم دارد و چیزی شبیه رادیوی اینترنتی با قابلیت پخش آنلاین موزیک را در کنار فعالیت اصلی برای کاربران فراهم کرده است.

در حال حاضر بوم‌گپ تنها از طریق این صفحه https://myket.ir/app/www.boomgap.ir در فروشگاه نرم‌افزارهای اندرویدی مایکت و یا از طریق نسخه وب آن به آدرس

https://BoomGap.ir

در دسترس است. 

حساب کاربری من در بوم‌گپ:

https://boomgap.ir/Just_Smile

  • ۱ نظر
  • ۱۳ فروردين ۰۳ ، ۰۵:۴۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
روزهای نارنجی

دی ماه ۱۴۰۲ فیلمی به نام روزهای نارنجی تماشا کردم و چند خطی را درباره این فیلم نوشته‌ام:

یکی از علایق و شاید تفریحات من تماشای #فیلم و #سریال است.

همانطور که #زندگی پر سرعت،خیلی‌هایمان را از علایقمان دور می‌کند،من هم خیلی وقت‌ها فرصت تماشا پیدا نمیکنم اما با این حال از هر فرصتی که بدست بیاورم، بدم نمی‌آید که آن را به تماشای فیلم بگذرانم.

امشب به تماشای فیلم #سینمایی #روزهای_نارنجی اثر #آرش_لاهوتی و با بازی #هدیه_تهرانی و #علی_مصفا نشستم.راستش را بخواهید،امشب خیلی حال و هوای تماشای یک فیلم #ایرانی را داشتم!به یاد گذشته‌های نه چندان دور که #سینما رونقی داشت و حضور بازیگران و کارگردانان بزرگ آدم را با شوق به سمت خودش می‌کشاند.

خلاصه که با این حال و هوا دنبال یک فیلم ایرانی گشتم که بعد از تماشایش حس و حالم را خراب نکند!!

نام علی مصفا همیشه من را روی فیلم‌ها نگه می‌دارد و نمی‌گذارد از روی فیلم به راحتی بگذرم! بنابراین #روزهای_نارنجی توجهم را جلب کرد. نام هدیه تهرانی نیز توجهم را بیش از پیش جلب کرد،کارگردان اما نام‌آشنا نبود.

امتیاز مخاطبان به فیلم هم کمتر از ۴ بود!خط اصلی داستان را که خواندم،به نظرم برای سینمای سالهای اخیر ایران حرف تازه‌ای به حساب می‌آمد...

لوکیشن داستان در شمال ایران قرار دارد و آبان با بازی هدیه تهرانی، کارفرمایی است که از کارگرانِ زنِ روزمُزد استفاده میکند. با علم بر اینکه من نه منتقد سینما هستم و نه سواد و سررشته‌اش را دارم،در حد یک تماشاگر می‌توانم بگویم که کارگردانی فیلم چندان دلپذیر نبود و گاهی تصاویری با دوربین روی دست، بدجوری توی ذوق می‌زد. به قول آقای #فراستی دوربین در بعضی سکانس‌ها کاملا بی‌جا و بی‌معنی روی دست بود و مشخص نبود علت این نوع فیلمبرداری چه بود و کارگردان قصد داشته چه پیام ویژه‌ای را ضمیمه تصویر کند!

اما در مجموع فیلم را دوست داشتم. هم فیلم‌نامه و هم موضوعش جالب بود و از دریچه‌ای نسبتا نو به موضوع #زن و #خانواده نگاه کرده بود.فیلمی که به موضوع #زن و مشکلاتش در جامعه ایرانی به گونه‌ای پرداخته که هم رگه‌هایی از #فمنیسم را میتوان در آن دید و هم وجه فمینیستی آن دچار شعار زدگی نشده،آنچنان که گل‌درشت‌وار و آزاردهنده شود که در سالهای اخیر،حداقل من فیلمی به دور از #شعار زدگی ندیدم.

اسپویل فیلم نیست،اما شاید نخواهید همین‌قدرش را هم بدانید 😉

روزهای نارنجی طبیعتاً از آن دست فیلم‌ها نیست که بخواهیم مثل #هامون چندین‌بار به تماشایش بنشینیم و خسته و دل‌زده نشویم، با این همه اما یک‌بار تماشایش هم باعث نمی‌شود که حس کنی وقتت را تلف کرده‌ای!

پی‌نوشت:

معمولا بعد از تماشای فیلم‌های سینمایی ایرانی، نقدهایی که برای فیلم نوشته‌اند را هم می‌خوانم. نمیدانم چرا برایم جذابیت دارند. شاید چون میخواهم میزان دریافتم از فیلم را بسنجم! نقدی بر این فیلم را خواندم که منتقد به زعم خودش حتی متوجه نشده که چرا آبان همسرش را با وجود #خیانت بخشیده و آن را یک ضعف دانسته بود! در حالی‌که شخصاً نه تنها خیانتی ندیدم،بلکه دریافتم از روایت کارگردان، عدم‌ وقوع خیانت بود!

سکانس پایانی فیلم هم پیام جذابی داشت:

#با_هم_قوی‌تریم

اگر فیلم را تماشا کرده‌اید،برایم نظرتان راجع به فیلم را بنویسید.

  • ۰ نظر
  • ۱۱ فروردين ۰۳ ، ۰۰:۲۲
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
چند خطی درباره سریال پوآرو - Agatha christie's Poirot

همیشه به ژانر پلیسی ، معمایی ، رازآلود ، جنایی و یا هر عنوان دیگری که رویش بگذارند علاقمند بوده‌ام! خواه فیلم باشد یا کتاب!

خاطرم هست که همیشه هنگام پخش سریال پوآرو از شبکه یک سیما، جلوی تلویزیون میخ‌کوب میشدم و با علاقه این سریال و حتی تکرارش را تماشا می‌کردم.

چندی قبل دلم می‌خواست یک فیلم در همین ژانر را تماشا کنم اما هرچه گشتم چیزی که مرا به وجد بیاورد پیدا نکردم! ناخودآگاه یاد این سریال افتادم و از آنجا که خیلی هم آدم نوستالژی‌بازی هستم تصمیم گرفتم سریال پوآرو را تماشا کنم. ابتدا قصد داشتم فصل‌های آخر را تماشا کنم که پیشتر از تلویزیون پخش نشده بود. اما بعد تصمیمم تغییر کرد و از اولین قسمت به تماشای آن نشستم! راستش خیلی از قسمت‌ها را اصلا به یاد نمی‌آوردم! به هر حال تماشایشان خالی از لطف نبود و مرا به حال و هوای همان سالهای قبل میبرد و من از این موضوع راضی بودم! از طرفی در تماشای سریال و یا خواندن کتاب، از آن دسته افرادی هستم که تحت هر شرایطی کنجکاوی خودم را برای اینکه به یکباره به سراغ انتهای ماجرا بروم و «بالاخره ببینم تهش چه می‌شود!» سرکوب می‌کنم و سعی میکنم از همه لحظاتش لذت ببرم تا به پایان آن برسم!

امشب به پایانش رسیدم...

آخرین قسمت سریال پوآرو...

سریالی نوستالژیک با داستان و شخصیت‌هایی دوست‌داشتنی...

فصل آخر را هرگز ندیده بودم... به همین دلیل جذابیتش چندین برابر بود. اما اتفاقی را که دوست داشتم در آخرین قسمت رخ دهد، در قسمت دوم فصل آخر دیدم. دوست داشتم تمام آن شخصیت‌های نوستالژیک و دوست‌داشتنی در آخرین قسمت یک‌بار دیگر به دور هم جمع شوند؛ سروان هیستینگز،سربازرس جپ و خانم لمون! اما این اتفاق زودتر رخ داد و البته تا قسمت آخر هم ماندگار نبودند. تنها این سروان هستینگز بود که در کنار پوآرو و در آخرین قسمت حضور داشت.

و اما پوآرو...

پوآرویی که دیوید ساچت برای ما به یادگار گذاشت! اقتباس‌ها و فیلم‌های متعددی از روی رمان‌های پوآروی آگاتا کریستی ساخته شده‌اند، اما راستش را بخواهید هیچ‌کدامشان حداقل برای من به اندازه پوآرویی که دیوید ساچت به آن روح و شخصیت بخشید ، دلنشین و دوست‌داشتنی نبود! اصلا انگار آگاتا کریستی هم زمانی که رمانش را می‌نوشت چنین پوآرویی در ذهنش بود...

هر چه که بود پوآرو تمام شد..!

برای خیلی‌ها همان سال ۲۰۱۳ تمام شد اما برای من تازه امشب به پایان رسید...

آنچه که جذاب‌ترش می‌کند عمر این سریال است. سریالی که در ژانویه ۱۹۸۹ آغاز شد-آن زمان من تنها یک سال داشتم!- و در سال ۲۰۱۳ آخرین قسمت آن ساخته و پخش شد.

خیلی وقت‌ها زمانی که رمانی میخوانم ناخودآگاه شخصیت‌هایش را در ذهنم تجسم می‌کنم و گاهی که از روی آن رمان‌ها فیلمی ساخته می‌شود و تماشایش می‌کنم از دیدنش پشیمان می‌شوم! چرا که همه تصورات مرا که هنگام خواندن کتاب در ذهنم پرورانده بودم خراب می‌کند! اما با اینکه رمان‌های پوآروی آگاتا کریستی را نخوانده‌ام، به نظرم نمیتوانستم به زیبایی پوآرویی که دیوید ساچت آن را بازی کرد در ذهنم تجسم کنم.

پوآرویی شیک‌پوش،منظم، با قدم‌های کوچک و تند،وسواسی و بسیار مغرور و صدالبته باهوش که هوشش را مدیون سلول‌های خاکستری مغزش بود...

پوآرویی دوست داشتنی...

  • ۰ نظر
  • ۰۷ فروردين ۰۳ ، ۰۵:۵۳
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
در ستایش آزادی - برای جادی
روزهایی را پشت سر می‌گذاریم که سخت می‌گذرند. حال ایرانمان خوب نیست و دشمنان این خاک همچون کفتارهایی اطراف ما می‌چرخند، دسیسه و بعد تماشا می‌کنند. بارها گفته‌ام که سران مملکت باید هرچه زودتر مشکلات مردم را حل کنند. به خواسته‌های مردم گوش کنند... گوش کنند... چقدر این واژه غریب است! کجاست گوش شنوا؟!
انگار در داخل هم عده‌ای عامدانه سعی دارند در این آتش بدمند! روزی نیست که خبر ضبط پاسپورت اهالی هنر و ورزش را نشنویم! آخر این چه کاریست؟ آبروی مملکت را با این کارها برده‌اید و نمی‌فهمید...
حدودا ۱۴ روز پیش جادی میرمیرانی از فعالان حوزه فناوری اطلاعات و امنیت شبکه ایران به همراه چند نفر دیگر از فعالان این حوزه دستگیر و خبرش در خبرگزاری‌ها منتشر شد. خبری که اولین و آخرین خبر درباره آنها بود و از وضعیت فعلی و علت دستگیری آنها هنوز خبری منتشر نشده است.
بهانه انتشار اپیزود نهم پادکست رادیو ترافیک خبر دستگیری مردی است که همیشه پر انرژی و پر امید از آزادی گفت.
از مسئولان تقاضا می‌کنم هرچه سریعتر به وضعیت جادی میرمیرانی رسیدگی کنند تا هرچه زودتر خبر آزادی‌اش را بشنویم. جای کسی که همیشه فریاد آزادی بر لب دارد در بند نیست...
 
اگر برای شنیدن اپیزود نهم پادکست رادیو ترافیک از طریق فید Acast و روی پلتفرم‌های خارجی مشکل دارید، پیشنهاد می‌کنم از فید ناملیک استفاده کنید.
همچنان توی RadioPublic ، Acast ، CastBox ، Spotify و سایر پلتفرم‌های پادکچر میتونید رادیو ترافیک رو از طریق این لینک دنبال کنید.
به توصیه همیشگی جادی گوش کنیم! پر انرژی باشیم و امید رو از دست ندیم!

 

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

خواستم چند خطی درباره اتفاقات اخیر در کشور بنویسم اما... بگذریم... 

 

گزارش‌هایی در سایت‌های مختلف درج شده و گمانه‌زنی‌ها درباره زمان رفع فیلتر اینستاگرام و واتس‌اپ ، آن را موکول به گذر از شرایط فعلی و آرام شدن شرایط و احتمالا تا پایان همین هفته دانسته‌اند. 

اما به شخصه تصور می‌کنم باید اینستاگرام و واتس‌اپ را به جمع فیسبوک و توییتر و تلگرام و... اضافه کنیم! در چند روز اخیر که دسترسی به اینترنت بین‌الملل مختل شده اما سرویس‌های ایرانی در دسترس قرار دارند، با دستور نهادهای بالادستی، فایلهای نصبی دو نرم افزار یاد شده از فروشگاه‌های نرم‌افزاری ایرانی نظیر مایکت و کافه‌بازار حذف شده‌اند! در چنین شرایطی به نظر نمی‌رسد رفع فیلترینگ اینستاگرام و واتس‌اپ به همین زودی‌ها رخ دهد! اتفاقی که برای مردم ایران تازگی ندارد و برای تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان حکومتی هم هرگز درس عبرتی نشد که فیلترینگ چاره کار نیست! 

به هر روی، اگر در شرایطی قرار گرفتید که ترجیح دادید از پیام‌رسان‌های ایرانی برای رفع نیازهای روزمره استفاده کنید، امتحان کردن آی‌گپ را پیشنهاد میکنم که قابلیت خواندن متون با دستیار صوتی و استوری و تماس صوتی و تصویری و... دارد. 

 

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
سایت میزبان پادکست انکر دسترسی از آی‌پی ایران را مسدود کرد

آنهایی که به نوعی با پادکست سر و کار دارند و به خصوص آن دسته از فعالانی که در زمینه تولید محتوای پادکست و انتشار آن فعالیت می‌کنند با نام انکر آشنایی دارند.

انکر یک سایت میزبان پادکست رایگان است که اگرچه امکانات آماری خوبی به کاربرانش نمی‌دهد اما در زمینه انتشار وسیع پادکست‌ها در پلتفرم‌های مختلف ، برای کاربران مفید و کارآمد بود.

متاسفانه در چند روز اخیر این سایت نیز خدماتش به روی کاربران ایرانی را مسدود کرده است. آنهایی که دم از آزادی بیان و حقوق بشر می‌زنند، هر کجا که توانستند حقوق بشر را نقض کردند و امکان آزادی بیان را گرفتند!

اینجاست که هر از گاهی لزوم وجود نمونه‌های وطنی بیش از پیش خود را نمایان می‌کند و خوب است که میزبان‌هایی مثل ناملیک ، شنوتو و تهران پادکست در این زمینه فعال هستند. اگرچه این سرویس‌ها نیز امکانات کاملی به مخاطبانشان نمی‌دهند اما می‌توان امیدوار بود که با احساس نیاز به امکانات کامل‌تر در بین فعالان ، این سرویس‌ها نیز تکانی به خود دهند و امکانات جدیدی را در اختیار کاربرانشان قرار دهند.

  • ۰ نظر
  • ۰۵ فروردين ۰۱ ، ۱۴:۰۱
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
سگ‌گردانی در پارک‌های تهران با یک فوریت تصویب شد

در حالی شورای شهر تهران، یک فوریت طرح جداسازی سگ‌گردانی از محیط بازی کودکان را تصویب کرد که عملا با این کار ، ورود حیوانات به مکان‌های عمومی چون پارک‌ها را رسمیت بخشید!!

اینکه در یک مملکت اسلامی ، همزیستی با حیواناتی چون سگ‌ها و اعطای مجوز ورود آنها به مکان‌های عمومی که مورد استفاده شهروندان است یک بحث است ، و اینکه شورای شهر با قید فوریت به این موضوع پرداخته موضوع دیگری است!

حیواناتی چون سگ و گربه ، مناسب زندگی شهری نیستند و هم‌زیستی با آنها در آپارتمان‌ها علاوه بر آزار سایر شهروندان موجب آزار همان گونه هم می‌باشد و به نوعی حیوان‌آزاری محسوب می‌گردد.

متاسفانه اعضای شورای شهر همچون حجت نظری ، در پاسخ به این سوال که علت تصویب این فوریت برای چنین طرحی در شورای شهر تهران چه بوده ، عذری بدتر از گناه آورده و اظهار می‌دارند از آنجا که سگ‌گردانی در پارک‌ها و بوستان‌های تهران در حال انجام است بهتر این است ممنوعیتش را برداریم و با ایجاد محدودیت برای قشری خاص که نمی‌توانیم جلوی آنها را نیز بگیریم، ایجاد مشکل برای شهروندان نکنیم!! سوال اینجاست آیا باید از کار اشتباهی که در حال روی دادن است جلوگیری بعمل آید یا به آن رسمیت بخشید؟! اگر اینطور است متأسفانه دزدی در جامعه ما رو به افزایش است! پس به قید فوریت طرح رسمیت بخشیدن به دزدی را هم تصویب کنید!

در اظهار نظر دیگری اعضای شورای شهر عنوان کرده‌اند که باید همه از امکانات شهر به اندازه برابر استفاده کنند! و باید پرسید که آیا این طرح امکان استفاده صاحبان سگ‌ها و حیوانات دیگر از امکانات پارک‌ها و بوستان‌های شهر تهران است یا خود سگ‌ها؟ قطعا پاسخ این سوال صاحبان حیوانات که جزو همشهریان ما محسوب می‌شوند نیست! بلکه این طرح مجوز استفاده سگ‌ها و سایر حیوانات از فضای پارک‌ها و بوستان‌ها را میسر ساخته است! یعنی حق هر شهروند با حیوانات در استفاده از امکانات عمومی شهر برابر می‌شود! دست اعضای شورای شهر درد نکند که مشکلات شهروندان تهرانی را حل کرده‌اند و از سر بیکاری به حل مشکل حیوانات پرداخته‌اند.

نظر شما در این مورد چیست؟ آیا اقدام اخیر شورای شهر تهران را سنجیده می‌دانید؟

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد! بیسفون _ کلاب‌هاوس ایرانی

بحث پیام‌رسان‌های ایرانی مثل گذشته داغ نیست! پیام‌رسان‌های ایرانی هم اگرچه طرفداران خاص خود را دارند اما آنچنان که بتوانند عموم مردم را راضی نگه دارند نیستند؛ رابط‌های کاربری و امکانات بسیار قدیمی که از روی نسخه‌های قدیمی تلگرام کپی شده‌اند، قوانین دست و پا گیر، معرفی کانال‌های خاص پس از تایید! تعداد کم کاربران و... همه و همه علت‌های عدم استقبال عمومی مردم ایران از پیام‌رسان‌های ایرانی است. البته به همه آنها بی‌اعتمادی مردم نسبت به امنیت اطلاعاتشان و حفظ حریم شخصی را هم اضافه کنید!

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
آمریکا و توافق ایران با چین - ایران در موضع قدرت یا ضعف؟

آمریکا و توافق ایران با چین - سرمقاله‌ای از دکتر اسماعیلی مازگر در روزنامه دنیای اقتصاد را اینجا بخوانید

 

چند روز قبل سرمقاله‌ای با عنوان آمریکا و توافق ایران با چین در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر علیرضا اسماعیلی مازگر منتشر شد که به بررسی زوایایی از توافق راهبردی ۲۵ ساله دو کشور و علت نگرانی غربی‌ها از این موضوع پرداخته است. همین اول باید بگویم بنده با دانش کمی که از دنیای سیاست و یا حتی تاریخ دارم، صلاحیت نقد و بررسی دقیق موضوعی را ندارم؛ اما به عنوان یک شهروند ایرانی، پیش‌تر از این نوشته و در زمان انتشار خبر توافق ایران و چین سوالاتی برایم مطرح شد که اتفاقا با خواندن سرمقاله دکتر اسماعیلی نیز پاسخی برای آنها نیافتم! بنابراین در چند طبقه مختلف پرسش‌هایم را مطرح خواهم کرد، تا شاید پاسخی روشنگرایانه برای آنها دریافت کنم!

  • ۰ نظر
  • ۲۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۲۲
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
از امروز کمی با ویرگول!

به گذشته که نگاه می‌کنم متوجه می‌شوم خیلی سال است که درگیر نوشتن هستم. بعضی از پست‌هایم صرفا جنبه بازنشر داشته‌اند و برخی خاطراتی شخصی بوده و البته برخی مطالب هم منتشر کردم که حاصل تجارب خودم بوده و احتمالا به درد خیلی‌ها خورده! همان‌ها که از طریق سرچ در موتورهای جستجو به نوشته‌هایم سر زده‌اند.

از جایی که امروز در آن می‌نویسم راضی هستم. مدتی است در بلاگ‌آی‌آر می‌نویسم و کلا به محیط وبلاگ‌نویسی به همان شکل گذشته علاقه دارم. جایی که بتوانم قالب وبلاگم را شخصی‌سازی کنم. بشود آن چیزی که وقتی وارد وبلاگ شدی، من را در آن حس کنی!

چند باری از زمان آغاز به کار ویرگول، اکانت ساختم. اما راستش خیلی علاقه‌ای به این شکل نوشتن ندارم! قبل‌تر البته با سرویس پرشین‌بلاگ که چند سالی است با مدیریت جدید و رابط کاربری جدیدش که به یک شبکه اجتماعی تبدیل شده فضایی مشابه ویرگول را تجربه کردم. اما سرعت پایین پرشین‌بلاگ قدیمی به این نسخه جدید هم ارث رسیده بود و عطایش -عطا خلیقی سیگارودی: یکی از موسسان پرشین‌بلاگ!!! که بعدها واگذارش کردند- به لقایش بخشیدم!

اما بدم نمی‌آید برای خودم چالش تجربه محیطی جدید را ایجاد کنم و تعاملات با پست‌هایم را در آنجا بسنجم. به هر حال بلاگرها می‌نویسند که دیده شوند... خوانده شوند... 

برای همین از امروز برای مدتی به طور موازی در ویرگول هم پست‌هایم در این وبلاگ را منشر می‌کنم...

شاید برای بیشتر خواندن ، بیشتر نوشتن و بیشتر دیده شدن...

و برای بعدش هم برنامه خاصی ندارم و نمی‌دانم تا چه زمانی به این کارم ادامه خواهم داد...؟!

  • ۰ نظر
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۲۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی