Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

بینگ نرم افزار دسکتاپ خودش رو برای دانلود کاربران ویندوز منتشر کرد. این نرم افزار هر روز والپیپر دسکتاپ شما رو به بروز میکنه و تصاویر زیبا و با وضوح بالایی رو به نمایش میذاره. همچنین میتونید بطور مستقیم از جستجوگر بینگ استفاده کنید. برای دانلود میتونید از لینک زیر استفاده کنید.  دانلود BING DESKTOP
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
تو ماشین نشسته بودم. گوشیم زنگ خورد. صحبت کردم. قطع کردم و گذاشتم تو جیب کاپشنم. از بد حادثه جیب کاپشنم کوچیکه و گوشیم لیز میخوره میفته تو ماشین. منم که میدونستم جیبم کوچیکه و ممکنه یه وقتی جام بذاره همیشه پشت سرم تو ماشین رو چک میکنم رو صندلیم چیزی نباشه. نمیدونم چرا ندیدم گوشیمو. در رو که بستم و برگشتم ماشین راه افتاد. منم یه نگاهی به جیبم انداختم و متوجه شدم که بــــــــــــــــــــله گوشیم افتاده تو ماشین...بلافاصله زنگ زدم جواب نداد. چندین بار پشت سر هم تماس گرفتم جواب نداد و بعد  هم خاموش کرد گوشیم رو. این بود که منم زنگ زدم 110 و فردا صبح هم میرم دادسرا برای شکایت. ولی امان از این جامعه ی کثیف که کثافت و رذالت و حرام خوری از در و دیوارش میره بالا. ولی من یک چیزی رو کاملا مطمئنم.اینکه گوشیم با پول حلال خریداری شده بود مال حلال از گلوی آدم حرام خور پایین نمیره. پیداش که کنم بهش رضایت نمیدم... ببین کجا گیر بیفتی آقای دزد! البته اگه بشه بهت گفت آقا!!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
دیشب قرار بود بریم خواستگاری ! مادر جان که پریروز سرما خورده بود سرماخوردگیش رو به من و خواهرجان منتقل کرد و اینگونه بود که من دیروز صبح دچار علائم سرماخوردگی شدم. اهمیت ندادم و سعی کردم با یک چای نبات و کمی استراحت قضیه رو هم بیارم! ولی قضیه به همین جا ختم نشد!بعد از خریدن گل و شیرینی ، رفتم آرایشگاه و کمی تیپ زدم! ولی تو آرایشگاه دچار تب و لرز شدم. همونجا که نشسته بودم فشارم پایین اومده بود و بدنم شروع کرد به لرزیدن. کارم که تموم شد برگشتم خونه. ولی خیلی حالم بد شد. بدنم به شدت درد میکرد. حالت تهوع داشتم و سرگیجه اجازه نمیداد از جام بلند شم. مامان و آبجی هم همینطور. ولی خب اونا سعی کردن خودشونو سرپا نگه دارن اما من دیدم اینجوری پاشیم بریم خواستگاری بدجوری آبروریزی میشه. من حال خودمو میشناسم آخه. دو سه سال یه بار دچار چنین حالی میشم و اونم تا سرم نزنم و گلاب به روتون به حالت تنوع (!) دست ندم حالم خوب نمیشه. حدسمم درست بود. بعد از کلی جر و بحث سر اینکه بالاخره بریم یا نریم حریف من نشدن و زنگ زدن گفتن نمیایم ! حالا اینکه اونا چه فکرایی میکنن بماند! ولی حدس من درست از آب در اومد و اون شب هر سه تاییمون ... !
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
این چند روز بخاطر بر هم خوردن ناگهانی حال خواهر جان و در ادامش بستری شدن ایشون در بیمارستان ، یک سره در راه منزل و بیمارستان بودم! یعنی خدا هیچ ایرانی رو به سمت بیمارستان یا کلانتری نکشونه که واقعاً خسته می کنند آدم رو! یعنی حسابشو بکن 3 روزه خواهرجان بستریه ، تو یه روز هر چی آزمایش و عکس و اکو هست رو نمیگیرن! یه روز میگن این کار یه روز میگن اون کار یه روز این آزمایش یه روز اون آزمایش!بعد از اون ور هزینه ی همراه چقدر بالاست! درسته بیمارستان خصوصیه ولی این چه وضعیه آخه؟ یعنی تو این مملکت یک نفر نیست که این هزینه ها رو زیر نظر داشته باشه؟ رفتم پذیرش میگم : - خانوم یک کارت همراه لطف کنید + چند تخته است؟ - سه تخته است! + 60.000 تومان میشه! - ما که از سه تا تختش استفاده نمی کنیم!! + میدونم چون سه تخته است 60000 تومان میشه. خصوصی باشه بیشتره!! - خانوم ما هتل چهار ستاره با نهار و شام و ... شبی 100.000 تومان ها!! + ما هم اینجا صبونه نهار شام میدیم!!!!! - دستتون درد نکنه!! راضی به زحمت نیستیم!   بیمه هم که هزار تا دنگ و فنگ داره. ده بار آدم رو میبرن و میارن تا هزینه های بیمارستان رو اون هم با 30% فرانشیز و سقف تعهد و ... متقبل بشن! ولی وقتی میخوان هر ماه از حساب پول برداشت کنن اصلا خبری از این رفت و آمد ها نیست! نیاز به هیچ گونه مراجعه ای نیست! فقط وقت پول دادن که میشه تنشون میلرزه به هر روشی که میتونن میخوان از زیرش در برن! نمونش اینکه یک بار دستور پزشک رو بردم کارشناسشون میگه این در تعهد ما نیست!! میگم یعنی چی در تعهد ما نیست! میگه این دستور پزشک هزینه هاش بعهده ی خودتونه! میگم پس چرا پول میگیرین؟ چه چیزی رو تعهد دارید؟ عینک و دندون پزشکی و بستری و ... که در تعهدتون نیست! پس چه هزینه ای رو شما تعهد کردید؟ طرف اینجوری نگام میکنه و جوابی نداره که بگه!! منم برگشتم رفتم پیش دکتر یه دستور پزشک دو نونه گرفتم!! بردم دیگه این بار مجبور شد قبول کنه! یعنی کلاً ما دروغگو پروریم!!!!! خودمون باعث میشیم مردم به دروغ گفتن عادت کنن!! مملکته داریم؟!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی