- ۲۲ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۳
این روزها بعلت تعطیلی دانشگاهها و شیوع پاندمی کرونا ، آموزشهای مجازی و مصائب و مشکلاتش بحث داغ این روزهای دانشآموزان و دانشجویان است. بطور مثال سامانه سما لایو با وجود اینکه امکانات خوبی به نظر دارد، اما مشکلات سختافزاری و نرمافزاری زیادی نیز دارد که کار با آن را بسیار سخت کرده است؛ از قطع و وصل صدا تا ارورهای عجیب گاه و بیگاه.
به این فکر میکردم که مکتب خانه چه بستر و آرشیو خوبی از کلاسهای اساتید مجرب دانشگاههای معتبر دارد و ای کاش از تمامی رشتهها این درسها ضبط میشد. آموزش با شیوه مکتب خانه بسیار آموزندهتر از آموزش مجازی به شیوه فعلی است که نه درسش مشخص است و نه جزوه!
پس از انصراف از رشته مهندسی رباتیک و اشتغال به کار و ازدواج ، تحصیل را در مقطع کاردانی حسابداری در دانشگاه علمی کاربردی ادامه دادم. تفاوت این دو رشته از زمین تا آسمان بود! مهندسی رباتیک را خیلی دوست داشتم اما شرایط به گونهای پیش رفت که نشد ادامه بدهم. از طرفی خیلی آینده روشنی در زمینه اشتغال و درآمد برایش قائل نبودم. در عوض حسابداری رشته مورد علاقه من نبود. اگرچه هرگز از آن متنفر نبودم اما عاشقش هم نبودم! و اتفاقا به نظرم از نظر آینده شغلی بهتر از مهندسی رباتیک بود و به این سبب این رشته را انتخاب کردم و به قولی رویش سرمایهگذاری کردم.
پس از فارغالتحصیلی در مقطع کاردانی ، در مقطع کارشناسی هم ثبت نام کردم. یک ترم خواندم و اگرچه رشته حسابداری بود اما گرایش عجیب و غربیش را نمیپسندیدم. بنابراین پس از یک ترم از آن انصراف دادم و حالا در یک دانشگاه دیگر قرار است ادامه تحصیل بدهم!
از فردا باید در کلاسهای آنلاین شرکت کنم که به سبب اعلام نتایج دیرهنگام سنجش تقریبا نیمی از کلاسها را از دست دادهام. ترم قبل نیز با توجه به شیوع کرونا کلاسهای آنلاین اسمی در میان بود اما عملا با توجه به مشکلات عدیدهای که در سامانه وجود داشت کلاسی تشکیل نشد و حداکثر به اشتراکگذاری فایل گذشت. ظاهرا این ترم شرایط کلاسها تغییر کرده و دوران جدیدی را از فردا تجربه خواهم کرد!
شب گذشته استقلال تهران با دو گل زیبای کاپیتان وریا و ارسلان مطهری مس رفسنجان را شکست داد و این یعنی شکسته شدن طلسم برد در اولین مسابقه فصل پس از ۴ فصل که استقلال در آنها امتیاز از دست میداد.
گرچه این موضوع سبب ایجاد امیدواری در دل هواداران استقلال کرده است، اما باید در نظر داشت با وجود اینکه مس رفسنجان تیم بسیار خوبی - و به قول گزارشگر معروف کشتی: چِقِر و بد بدنی - بود اما هر دو گل استقلال روی اشتباهات فاحش خط دفاع این اتفاق افتاد.
اگرچه از جهتی از ابتدا تا پایان بازی کاملا مشخص بود که استقلال برای این بازی برنامه مشخصی دارد و چشم به ضد حملات سریع دوخته و گلهای استقلال اگرچه روی اشتباهات تیم مقابل ولی تحت فشار تیم استقلال رخ داد، اما باید به این نکته هم توجه داشت که استقلال در بازی نخست آنچنان که باید شاداب نبود. اگرچه این موضوع در لیگ ایران طبیعی است که تا زمان جا افتادن تیم هفتههای متوالی میگذرد، اما در سطح اول و شاید دوم فوتبال دنیا چنین چیزی تقریبا خندهدار به نظر میرسد.
چند نکته مثبت در مورد بازی دیشب که باید به آن اشاره کرد، نخست اینکه با وجود تمام مشکلات و حواشیای که استقلال در انتهای فصل گذشته با آنها مواجه بود و ناکامیهایی که دست از سر این تیم بر نمیداشت، بر خلاف فصول گذشته استقلال از نظر روانی آماده شروع لیگ بود و این بسیار قابل تقدیر است که این مورد میسر نبود مگر با تلاش کادر فنی و همدل شدن بازیکنان.
دوم اینکه شیوه بازی نشان میداد کادر فنی با توجه به نفرات حاضر در تیم و آنالیز تقریبی از تیم رقیب و طرز تفکر سرمربی آن، برای این بازی طرح و برنامه مشخصی داشت. اگرچه نام بردن از اعضای کادر فنی بعنوان مغز متفکر گمانهزنی است، اما به نظر میرسد صمد مرفاوی مشاور بسیار خوبی برای فکری خواهد بود.
و نکته آخر اینکه شاید با وجود تمام مشکلات عجیب و غریبی که استقلال در پایان فصل گذشته و پیش از شروع فصل جدید، از حاشیههای تغییر مدیریت و انتخاب مدیرعامل جدید تا انتخاب سرمربی و پنجره بسته و... داشت، اما حفظ شاکله اصلی تیم، امتیازی بود که در تمام فصولی که استقلال بازیهای ابتدای فصل را از دست میداد از آن بیبهره بود و این یکی از گلهای وزیر برای تیم رقیب در فصول گذشته بود...
در شرایط فعلی و با توجه به اینکه در سطح جهان وبلاگنویسی به سبک قدیم چندان رایج نیست و به اصطلاح از بورس افتاده، و با توجه به هزینههای نگهداری سایتهای وبلاگدهی فارسی و درآمدهای ناچیز از راه تبلیغات، شاهد رکود در این سیستمها هستیم.
تا همینجا هم البته دوستان در میهنبلاگ، بلاگفا، بلاگاسکای، پرشینبلاگ و بیان برای نگهداری از اطلاعات کاربران زحمت زیادی متحمل شدهاند و باید به آنها دست مریزاد گفت.
اما وقتی به شرایط سکوت و سکون این سرویس ها نگاه میکنیم، به نظر میآید در آیندهای نه چندان دور باید نگران از دست رفتن نوشتههایمان در طول این سالها باشیم.
سال ۱۳۸۸ یا ۸۹ بود که با سریال The Mentalist آشنا شدم. همزمان با این سریال ، سریالهای دیگری را دنبال میکردم. آن زمان فرومهای فعال زیادی بودند که فیلمبازها در آن فعالیت میکردند و تجربیات و نظرات خودشان را راجع به فیلمها و سریالها به اشتراک میگذاشتند. سایتهایی مثل ایرانفیلم هم بودند که هفته به هفته و تقریبا به روز -شاید با دو تا سه روز تأخیر- قسمتهای جدید سریالها را منتشر میکردند و به راستی که چه خدمت بزرگی به ذائقه فیلمبینی خیلیها انجام میدادند که الان متأسفانه دیگر اثری از آنها باقی نمانده است...
امروز به تماشای مستند " آرزوی رابین " نشستم که برشی از زندگی این کمدین سینمای هالیوود تا روز پایانی زندگیش بود. در این مستند دوستان و همسایگان و پزشکان درباره شخصیت و زندگی رابین ویلیامز صحبت میکنند. از چگونگی حضور این بازیگر در آخرین سکانسهای فیلم سینمایی "شب در موزه ۳" که همه کسانی که در لوکیشن و در طول فیلمبرداری این فیلم سر صحنه حضور داشتند همگی متوجه بودند که یک مورد غیر عادی در رابین ویلیامز مشهود است! اینکه او را هرگز اینچنین ندیده بودند.
رابین ویلیامز فرد طناز ، شوخ و باهوشی بود که دیالوگها را به راحتی حفظ میکرد و در بسیاری از سکانسها بداههپردازی داشت. اما ظاهرا در دو فیلم آخر خود که بصورت همزمان در آن حضور داشت به طرز عجیبی خودباوری را از دست داده بود و دیالوگها را به سختی به یاد میآورد.
در دو سال پایانی زندگیاش ، او و همسرش متوجه بیماری شده بودند اما پزشکان بیماری او را پارکینگسون تشخیص داده بودند و این همان موردی بود که بلافاصله بعد از خبر ناگهانی فوت رابین و انتشار اخبار ضد و نقیض و شایعههایی مبنی بر اُوِر دوز ، الکلی بودن ، ورشکستگی ، افسردگی حتی خودکشی به دلیل اطلاع از خیانت همسرش و... که همگی در روزهای بعد توسط همسرش تکذیب و این بیماری بعنوان علت اصلی بطور رسمی اعلام شد.
در این مستند مشخص میشود که پزشکان بیماری رابین ویلیامز را به درستی تشخیص نداده و او به بیماری "زوال مغز" یا "Lewy Body Dementia" مبتلا بوده که دروههای پایانی زندگیاش بیماری به شدت پیشرفت کرده و کل سیستم عصبی مغز را درگیر کرده است.
این بیماری به تدریج باعث ایجاد توهم ، خوابزدگی و... میشود که این بیماری پس از مرگ وی و کالبدشکافی توسط پزشکان تشخیص داده شد.
آخرین سکانس این فیلم پیدا کردن کتابی در کشوی میز کار رابین توسط همسرش بود که رابین ویلیامز روی صفحه اول آن نوشته بود:
امیدوار است روزی بتواند کاری کند تا مردم کمتر بترسند...
پیامرسانها اپلیکیشنهایی هستند که در ابتدا با هدف آنچه که از نامشان بر میآمد ، یعنی پیامرسانی فوری به وجود آمدند. شاید تا حدودی بتوان گفت که بیسفون ایرانی و بعدها بصورت کمی جهانیتر ، تلگرام (در دنیا تلگرام به اندازه آنچه که در ایران محبوب است محبوبیت ندارد) ، تعریف جدیدی از پیامرسانی را ارائه دادند که در آن علاوه بر پیامرسانی بصورت کاربر به کاربر ، کاربر به گروهی از مخاطبان (کانال) نیز میسر شد.
اگر کمی تأمل کنید میبینید که در دنیای امروز هر آنچه که نیازهای ما را بهتر ، سریعتر و راحتتر بر طرف میسازند به همان اندازه نیز امنیت اطلاعاتی ما را به خطر انداخته یا خود از اطلاعات ما کسب درآمد میکنند بدون آنکه خیلی از ما کاربران توجهی به این موضوع داشته باشیم.
بطور مثال همه تقریبا میدانیم که گوگل چگونه با انواع خدمات خوب و محبوبی که در اختیار ما قرار میدهد ، به نوعی نیز ما را در سیطره خود گرفته و تقریبا اجازه خروج ما را از محدودهای که برایمان تعریف کرده نمیدهد! این نه به معنای اجبار مستقیم که معنای اجبار مفهومی و عملی است! هر کدام از بسیاری اکانت یا حسابهای Cloud متصل به حساب کاربری خود در گوگل داریم. با امکاناتی که گوگل در اختیار ما قرار میدهد فارغ از اینکه کجا هستیم و چه اتفاقی برای سایر دستگاههای ما افتاده ، میتوانیم از طریق حساب گوگل خود ، مخاطبان ، پیامها ، حسابها و... را مدیریت کنیم و یا مثلا از دسترس دستگاهی که گم کردهایم خارج نماییم تا مورد سوء استفاده قرار نگیریم! در ازای همه اینها گوگل به انبوهی از اطلاعاتی که میدانیم یا حتی اصلا فکرش را نمیکنیم دسترسی داشته و از آنها سوء استفاده در جهت پیشبرد اهدافش میکند!
این تنها یک مثال از هزاران امکانات خوب و محبوب است که در ازایش مشخص نیست چه حجم از اطلاعاتمان را در اختیار غولهای اطلاعاتی قرار میدهیم.
حال برگردیم به مبحث پیامرسانی!
در دنیا برای جلوگیری از سوء استفادههای بیشتر از اطلاعات کاربران ، مچموعههای غیر انتفاعیای در طول سالها شروع به فعالیت نمودهاند و بصورت مشارکت عمومی سعی در افزایش امنیت اطلاعات کاربران مینمایند.
یکی از این مجموعههای غیر انتفاعی چند سالی است در حوزه پیامرسانی حرف اول در حوزه امنیت اطلاعات را میزند و عنوان امنترین پیامرسان دنیا برازنده این اپلیکیشن است!
در ادامه این نوشته پاسخ چند سوال داده خواهد شد:
- محبوبترین پیامرسانها در بین ایرانیها تا چه حد به امنیت کاربرانشان اهمیت میدهند؟
- کدام پیامرسانها پیامهای ارسالی را رمزگذاری میکنند تا قابل رویت توسط کسی نباشند؟
- آیا واقعا پروتکل امنیتی END TO END ENCRYPTION واتساپ درست کار میکند؟