دی ماه ۱۴۰۲ فیلمی به نام روزهای نارنجی تماشا کردم و چند خطی را درباره این فیلم نوشتهام:
یکی از علایق و شاید تفریحات من تماشای #فیلم و #سریال است.
همانطور که #زندگی پر سرعت،خیلیهایمان را از علایقمان دور میکند،من هم خیلی وقتها فرصت تماشا پیدا نمیکنم اما با این حال از هر فرصتی که بدست بیاورم، بدم نمیآید که آن را به تماشای فیلم بگذرانم.
امشب به تماشای فیلم #سینمایی #روزهای_نارنجی اثر #آرش_لاهوتی و با بازی #هدیه_تهرانی و #علی_مصفا نشستم.راستش را بخواهید،امشب خیلی حال و هوای تماشای یک فیلم #ایرانی را داشتم!به یاد گذشتههای نه چندان دور که #سینما رونقی داشت و حضور بازیگران و کارگردانان بزرگ آدم را با شوق به سمت خودش میکشاند.
خلاصه که با این حال و هوا دنبال یک فیلم ایرانی گشتم که بعد از تماشایش حس و حالم را خراب نکند!!
نام علی مصفا همیشه من را روی فیلمها نگه میدارد و نمیگذارد از روی فیلم به راحتی بگذرم! بنابراین #روزهای_نارنجی توجهم را جلب کرد. نام هدیه تهرانی نیز توجهم را بیش از پیش جلب کرد،کارگردان اما نامآشنا نبود.
امتیاز مخاطبان به فیلم هم کمتر از ۴ بود!خط اصلی داستان را که خواندم،به نظرم برای سینمای سالهای اخیر ایران حرف تازهای به حساب میآمد...
لوکیشن داستان در شمال ایران قرار دارد و آبان با بازی هدیه تهرانی، کارفرمایی است که از کارگرانِ زنِ روزمُزد استفاده میکند. با علم بر اینکه من نه منتقد سینما هستم و نه سواد و سررشتهاش را دارم،در حد یک تماشاگر میتوانم بگویم که کارگردانی فیلم چندان دلپذیر نبود و گاهی تصاویری با دوربین روی دست، بدجوری توی ذوق میزد. به قول آقای #فراستی دوربین در بعضی سکانسها کاملا بیجا و بیمعنی روی دست بود و مشخص نبود علت این نوع فیلمبرداری چه بود و کارگردان قصد داشته چه پیام ویژهای را ضمیمه تصویر کند!
اما در مجموع فیلم را دوست داشتم. هم فیلمنامه و هم موضوعش جالب بود و از دریچهای نسبتا نو به موضوع #زن و #خانواده نگاه کرده بود.فیلمی که به موضوع #زن و مشکلاتش در جامعه ایرانی به گونهای پرداخته که هم رگههایی از #فمنیسم را میتوان در آن دید و هم وجه فمینیستی آن دچار شعار زدگی نشده،آنچنان که گلدرشتوار و آزاردهنده شود که در سالهای اخیر،حداقل من فیلمی به دور از #شعار زدگی ندیدم.
اسپویل فیلم نیست،اما شاید نخواهید همینقدرش را هم بدانید 😉
روزهای نارنجی طبیعتاً از آن دست فیلمها نیست که بخواهیم مثل #هامون چندینبار به تماشایش بنشینیم و خسته و دلزده نشویم، با این همه اما یکبار تماشایش هم باعث نمیشود که حس کنی وقتت را تلف کردهای!
پینوشت:
معمولا بعد از تماشای فیلمهای سینمایی ایرانی، نقدهایی که برای فیلم نوشتهاند را هم میخوانم. نمیدانم چرا برایم جذابیت دارند. شاید چون میخواهم میزان دریافتم از فیلم را بسنجم! نقدی بر این فیلم را خواندم که منتقد به زعم خودش حتی متوجه نشده که چرا آبان همسرش را با وجود #خیانت بخشیده و آن را یک ضعف دانسته بود! در حالیکه شخصاً نه تنها خیانتی ندیدم،بلکه دریافتم از روایت کارگردان، عدم وقوع خیانت بود!
سکانس پایانی فیلم هم پیام جذابی داشت:
#با_هم_قویتریم
اگر فیلم را تماشا کردهاید،برایم نظرتان راجع به فیلم را بنویسید.