امروز یک بنده خدایی اومد داشت درد و دل میکرد. یه جوان 30 - 32 ساله بود ؛ میگفت من وقتی بچه بودم و مدرسه میرفتم تو مدرسه هرچی که میشد اول از همه قبل از اینکه بپرسن کار تو بوده یا نه منو تنبیه میکردن و بعد میپرسیدن چه کار کردی؟! میگفت یکی از تنبیهاتی که میشده این بوده که با شلنگ میزدن توی سرش! میگفتم نزن لا مذهب این کله اگرم چیزی توش بود پکید! سرم ترکید نزن!وقتی داشت این حرفها رو میزد داشتم به این فکر میکردم که این فرد - جدا از اینکه بچه شر و شیطونی بوده یا نه ، مقصر بوده یا نه که تنبیه میشده - چه حق بزرگی به گردن آدمهایی داره که اینجوری تنبیهش میکردن ... تنبیه باید حد و مرز معینی داشته باشه وگرنه باعث فرار و بیزاری بچهها از مدرسه و تحصیل میشده و میشه ، کما اینکه روی این فرد هم همین تأثیر منفی رو گذاشته و این فرد بعد از دوران ابتدایی ترک تحصیل کرده.این آدم اگر درس رو ادامه نداد و یا اگر توی زندگیش بخاطر ترک تحصیلش به مسیری رفته باشه که نباید میرفته گناهش به گردن کسانی هستش که با روشهای غلط تربیتی زندگی یک فرد رو از این رو به اون رو کردند.مدرسه باید فضای تربیت و تعلیم میبوده اما بیشتر فضای تنبیه و تخلیهی انرژیهای ناظمها و مدیران و معلمها بود! البته این موضوع عمومیت نداره اما حتی یک مورد هم نباید اتفاق بیفته ؛چرا که روی یک عمر زندگی یک انسان تأثیر منفی میذاره. این بجز حقالناس میتونه باشه؟؟
- ۰ نظر
- ۱۸ آذر ۹۳ ، ۲۲:۳۹