یکی از دوستان همکار 32 سال سن داره و هنوز مجرده و البته وضعیت مالی خیلی مناسبی هم داره.ملک و ماشین و... هم داره و هم خرید و فروش میکنه. بنابراین وضع مالیش در حد توپه!دیروز بحث ازدواج پیش کشیده شده بود و خب من الان تو بنگاه نماد و مجسمهی مردی شجاع -البته از دید آنها شما بخوانید بلا نسبت خر!- هستم که زود تصمیم به ازدواج گرفتم! این بنده خدا نگاه عجیبی به ازدواج و "زن" داره ؛ میگفت : " کسی که زن میگیره یعنی یه زنجیر بسته به دست و پای خودش ، کسی که زن میگیره عقلش ناقصه ، زن منشاء فساده و مرد رو خراب میکنه ، زن چه سودی برای من داره؟! یه نهار و شامه که میرم «ریحون» (کبابی سر کوچمون که کیفیت نسبتاً مناسبی داره). اگرم یه روز زن بگیرم دستپختش خوب نباشه بازم میرم ریحون!"راستش از نگاهش به زن خیلی متعجب بودم! گفتم مگه میخوای آشپز بگیری؟!گفت: پس چی؟!! این همه خرج کنم آشپزی هم نتونه بکنه اون چیزی که من میخوام با اون طعمی که من دوست دارم نتونه بپزه به چه دردی میخوره؟ بازم میرم ریحون!گفتم: خب مزش به همینه که دو نفری برید دیگه!گفت: نه! خودم تنها میرم! وقتی دروغ میگه میاد زن من میشه چرا باید دنبال خودم بکشنومش ببرم غذا بریزم تو شکمش؟! خودش هرچی درست میکنه فکر میکنه خوبه خودش بخوره!گفتم: مگه میری خواستگاری میپرسی دستپختت خوبه یا نه؟!گفت: پس چی؟! زن باید دستپختش خوب باشه خونه رو برام تمیز کنه و......نوع نگاهش برای من که مرد هستم خیلی تعجب آور و بعضی جاهاش ناراحت کننده بود. احساس کردم پولی که تو جیبشه باعث این نوع نگاهش شده ؛ البته این رو هم باید اضافه کنم که متأسفانه توی دورانی هستیم که بسیاری دخترها توی روابط غیر قابل قبول عرف جامعه از سنین پایین وارد میشن و همین موجب نوعی نگاه منفی به دخترها شده ؛ گرچه دیشب هم من به این دوستمون گفتم که جاهایی که تو رفتی حتماً جاهای مناسبی برای پیدا کردن زن خوب نبوده که نگاهت اینجوری شده! دختر خوب رو باید تو خانوادش پیدا کرد نه توی خیابون...
- ۰ نظر
- ۱۴ آذر ۹۳ ، ۰۶:۲۹