آوردهاند که روزی خانمی طوطیای خرید و به خانه برد.روز بعد آن خانم به مغازه برگشت و به فروشنده گفت که طوطی حرف نمیزند. فروشنده گفت: "آیا در قفس طوطی آینه هست؟" و آن خانم پاسخ داد نه! سپس فروشنده یک آینه به او داد.روز بعد همان خانم برگشت و گفت: "باز هم طوطی صحبت نمیکند!". فروشنده پرسید: "آیا در قفس طوطی نردبان هست؟". خانم پاسخ منفی داد و فروشنده گفت باید یک نردبان برای طوطی خود بخرید چرا که طوطیها عاشق نردبان هستند و سپس یک نردبان به آن خانم داد.صبح روز بعد مجدداً خانم برگشت و با ناراحتی گفت که هنوز هم طوطی صحبت نمیکند. فروشنده با تعجب پرسید: "نکند درقفس طوطی تاب نگذاشتهاید. اگر این تاب را هم ببرید بعد از کمی تاب خوردن طوطی شما طوری سخن میگوید که تحسین همه را بر خواهد انگیخت!". آن خانم با ناراحتی و بیمیلی تاب را هم خرید و به خانه برد و روز بعد با چهرهای در هم به مغازه برگشت.فروشنده با تعجب پرسید:آیا هنوز هم طوطی شما صحبت نمیکند؟خانم پاسخ داد:چرا!! ولی طوطی مُرد... و قبل از مرگ گفت: آیا در آن مغازه غذایی برای طوطی وجود نداشت؟!!!پی نوشت:این حکایت پندآموز رو امروز صبح توی رادیو شنیدم.
- ۰ نظر
- ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۰۶:۵۰