Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گذشته» ثبت شده است

آورده‌اند که روزی چکاوکی به صاحبش گفت که اگر مرا رها کنی ۳ پند به تو خواهم آموخت.مرد قبول کرد و چکاوک گفت:پند اول اینکه هرگز حرف محال را باور نکنی.مرد که از این پند خوشش آمده بود چکاوک را رها کرد. چکاوک روی شاخه‌ای نشست و گفت اکنون پند دوم:هرگز حسرت گذشته و چیزی که از دست داده‌ای را نخور.سپس گفت :من درونم دری ۳۰۰ گرمی داشتم که تو می‌توانستی با آن به اموال زیادی برای خود و خانواده‌ات دست پیدا کنی و حالا که مرا رها ساخته‌ای این سعادت از دستت رفته است.مرد شروع کرد به شیون و زاری و افسوس که چرا چکاوک را رها ساخته است.چکاوک گفت:مگر نگفتم هرگز حسرت چیزی که از دست رفته را نخور و همچنین مگر نگفتم که حرف محال را باور نکن؟ من کلاً 100 گرم بیشتر وزن ندارم! چطور دری ۳۰۰ گرمی را درون خود جای داده‌ام.مرد وقتی متوجه شد که چکاوک دروغ گفته و دری وجود نداشته سکوت کرد و از اینکه چیزی از دست نداده خوشحال شد. سپس به چکاوک گفت:پند سومت چیست؟چکاوک پاسخ داد با آن دو پند اول چه کردی که سومی را به تو بگویم؟!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
مدت زیادی بود که سری به گذشته ها نزده بودم ... گاهی مرور خاطرات یک سری چیزهایی رو بیاد آدم میاره که حتی بعضیاشون با وجود اینکه تو زمان خودشون خیلی برات مهم بودن ولی دیگه الان تو ذهنت نیستند! امشب سری زدم به صفحات قدیمی تر وبلاگم... چقدر مطلب نوشتم... چند سال گذشت...  خاطراتم از یادم نرفته بودن ولی نوع نوشتارم رو به کلی فراموش کرده بودم و بعضی جاها به خودم میگفتم : واقعا اینارو من نوشتم؟! چه خوب نوشتم! یادآوری گذشته فایده ای نداره ولی خوبه از برخی اتفاقات که دیگه برگی از خاطراتت شدن درس بگیری و بگی : راستی اینجا رو اشتباه کرده بودم! یادم باشه دیگه تکرارش نکنم!
  • ۰ نظر
  • ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۴۶
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
شَـــــــک نکـــــــــن ... آینـــــــده ای خواهم ساخت که گذشته ام جلویش زانو بزند ... قرار نیست من هم دل کسی را بسوزانم ...!! برعکس ... کسی را که وارد زندگی ام می شود را ... آنقدر خوشـــــبخت می کنم که ... به هر روزی که جای او نیستی به خودت لعــــنت بفرستی ..!!
  • ۰ نظر
  • ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۱۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
دیشب فیلم گذشته به کارگردانی اصغر فرهادی رو تماشا کردم. فیلم نسبتا خوبی بود و فکر میکنم نسبت به فیلم جدایی نادر از سیمین جهش قابل توجهی داشت. البته من منتقد فیلم نیستم و نمی تونم نظر کارشناسی بدم ولی به عنوان یک بیننده زمانی که اصغر فرهادی برنده ی جایزه ی اسکار شد ، اگرچه قلباً خوشحال شدم اما به نظرم می رسید که اهدای اسکار به اون فیلم بیشتر انگیزه های سیاسی داشته تا اینکه نقد اصولی و کارشناسی شده ی فیلم موجب اهدای اسکار به اصغر فرهادی شده باشه! چرا که در همون زمان فیلم های خیلی خوبی هم در ایران ساخته شده بودند که به نظرم از نگاه روایت داستان ، کارگردانی و ... شاید یک سر و گردن از فیلم جدایی نادر از سیمین بهتر هم بودند!اما در فیلم گذشته ، کاملاْ احساس کردم که فیلم خیلی بهتر کارگردانی شده ، فیلمنامه ی قویتری داره و واقعاْ از بعضی نقطه نظرات از فیلم های داخل ایران بهتر بود. فکر می کنم اصغر فرهادی داره به یک امضای خاص توی فیلم هاش میرسه و من از این موضوع خوشحالم و براش به عنوان یک هموطن آرزوی موفقیت بیشتر و کسب جوایز بیشتری میکنم چرا که حتما در اون صورت به هموطنم خواهم بالید و احساس غرور میکنم. امیدوارم آقای فرهادی در مسیر پیشرفت راهش رو درست انتخاب کنه و ادامه بده.همین و بس . . .پی نوشت : یکی از نکاتی که در چینش بازیگران این فیلم وجود داشت این بود که بازیگر نقش سمیر کسی بود که هم از نظر ظاهری و هم نظر شخصیتی سعی شده بود به یک ایرانی نزدیک باشه . نکته ای که تقریبا در انتهای فیلم از زبان لوسی هم می شنویم که در جایی به احمد میگه " به این خاطر اونو برای ازدواج انتخاب کرده چون خیلی شبیه تو..." . توجه کارگردان به همین نکات ریزه که وجه تمایزش با دیگران میشه.
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی