Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گروه آریان» ثبت شده است

امروز دلم گرفته . . . یه حس خستگی از همه چیز رو دارم . هر چی گشتم توی ذهنم ، هر چی که فکر کردم دیدم از آخرین باری که واقعاً شاد و بی دغدغه خندیدم ، بدون اینکه ذهنم درگیر مسائل مختلف باشه ، چه از نظر تحصیلی و چه از نظر مالی ، خیلی وقته که گذشته !!! نماز رو که خوندم نشستم پای کامپیوتر . از اونجا که دنبال یه حس نوستالژیک بودم و گوش دادن به موسیقی ای برای آرامش ، بین آرشیو موسیقیم گشتم و به آلبوم " گل آفتابگردون آریان " رسیدم ...سالهای 78 تا 80 جزو سالهای بسیار خوب برای فرهنگ ایران بود! سالهایی که کارهای بسیار خوبی در زمینه های فیلم سینمایی و موسیقی روانه ی بازار فرهنگ و هنر کشور شد . آهنگ های عاشقانه ، آلبوم های زیبا و قوی موسیقی ، فیلم هایی با حرف هایی برای گفتن و ... . از جمله ی این فعالیت ها شاید بشه به آلبوم بسیار زیبای " گل آفتابگردن از گروه آریان " اشاره کرد . هنوز هم گوش کردن به ترانه ی " بارون " یا " گل آفتابگردون " اون آلبوم حس نوستالژی جالبی رو به آدم میده . شعر عاشقانه ی " غریبه " که فکر میکنم تنها ترانه ای بود که بصورت انفرادی توسط " پیام صالحی " اجرا شد ، شعر و آهنگ زیبایی داشت که در همون دوره برای موسیقی پاپ مجاز کشور کار متفاوتی به حساب میومد. در آلبوم " گل آفتابگردن گروه آریان " امیر حسین مستعد ( گیتار بیس ) ، محمدرضا گلزار ( گیتار ) حضور داشتند که در سالهای بعد هر کدام به نحوی از گروه جدا شدند . اتفاقاً بهانه ی اصلی نوشتن این مطلب همین بحث رفتن هاست . . . بحث اینکه تو اون دوره چقدر دل هامون شاد بود . چقدر زندگی کردن لذت داشت ! چقدر خوب بود که ذهنامون درگیر گرفتاری نبود ! حداقل به اندازه این روزها! اون زمان آدم اگر می خواست نیت کنه یه آلبوم بخره یا به دیدن فیلمی توی سینما بره کمتر به این فکر میکرد که هزینش چقدر میشه؟! ارزش چند ساعت خوش بودن رو داشت !! خریدن یه آلبومی مثل " گل آفتابگردون " ، " دهاتی شادمهر " یا " غزلک سعید شهروز " و گوش کردن به ترانه هایی که تابوهای اون زمان رو می شکستن چه شور و ذوقی داشت !! نه مثل امروز که . . . بگذریم . . .از سال 78 تا امروز خیلی از هنرمندای ایران از هنر دور موندن ! خیلی ها از ایران رفتند و بعضی ها هم که هستند و موندگار شدند ترجیح دادند که توی حال و هوای مریض و بی حال این سالهای هنر ، حضور نداشته باشند . هنوز هم سوال اصلی خیلی ها مثل من اینه که این گونه زندگی کردن تا کی؟ خیلی وقته که حس زندگی کردن ازمون گرفته شده ! آخرین باری که حسی برای گوش دادن به موسیقی درست و حسابی رو داشتیم ؛ حسی برای رفتن به سینما و تماشای یک فیلم خوب رو داشتیم ؛ حتی آخرین باری که حسی برای رفتن به پارک و لذت بردن از کنار هم بودن رو داشتیم کی بوده ؟؟!! آخرین حسی که من در سن 25 سالگی دارم حس خستگی ، درموندگی ، بی حوصلگی ، نا امیدی ، دانشگاه رفتن بدون آینده ی روشن ، سر کار رفتن بدون حقوق درست و حسابی با 10 ساعت کار که تمام وقتت رو می گیره ، ازدواج کردن بدون اینکه وقت کنم یا حسی برام بمونه که با کسی که دوستش دارم برم بیرون و قدمی بزنم ( ! ) و ... بوده . اگه خوب به دور و برتون نگاه کنید می بینید که تو این سالهای آخر هر کسی تونسته از ایران رفته و ماهایی که موندیم چاره ای جز موندن نداشتیم!  موندن تو محیطی که نه هنری باقی مونده و نه هنرمندی ! و نه حتی حالی برای ادامه ی این زندگی . . .  نه اینکه رفتن خوبه ! نه ! ولی زندگی این روزها روی سختش رو به خیلیامون داره نشون میده ! چه پست عجیب و غریبی شد ! شاید پراکنده نوشتم ولی هر چی که بود دل نوشته ی این روزهای زندگی من بود . . . دلم یه هوای بارونی میخواد که برم زیرش وایسمو خیـــــــــــــــس بشم . . .
  • ۰ نظر
  • ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۳۸
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

امروز رفتم دانشگاه صنعت آب و برق ؛ محل آزمون اونجا بود. سوالات تستی آسون بود ولی طبق معمول سوالات تشریحی سخت بود. البته دست و پا شکسته یه چیزایی نوشتم ولی امان از دست استاد نا اهل  که نه درس داد و  نه نمره! آخه استاد وقتی استاده که یه چیزی به آدم یاد بده دیگه! اینکه بری بشینی جای گرم و بگی خب یکی بیاد کنفرانس بده که نشد تدریس! درس بلد نیستی بدی لااقل نمره بده کمک کن کم کاری هات جبران بشه دیگه! والا من اصلاً تو زمینه ی استاد ریاضی شانس ندارم! خلاصه هر طوری بود امتحان امروز گذشت. ولی دیشب اینقدر کلافه شده بودم که اصلا خوابم نمی برد!!دارم به آهنگ " نگران "  گوش می کنم. نمی دونم چرا بد جوری مود امروزم این آهنگ بنیامین بهادری شده! مرتبط باز پخشش می کنم! کوتاهه و اصلا تو اون سبک ها نیست که کلاً پیگیر دنبال کردنش باشم! ولی با این اوصاف از تکرار واژه ی " نگرانم " خوشم میاد نمیدونم چرا!! نگرانم واسه تو . . . یه آهنگ جدید از حبیب محبیان دانلود کردم کم بد نبود!! برام جالب شد که بدونم بالاخره مجوز گرفت یا نه ! ولی طبق معمول از رسانه های ایران حرف درست و حسابی نمیشه انتظار داشت! اینقدر حقیقت و دروغ منتشر شدن که معلوم نیست کدوم واقعیته و کدوم توهم نویسنده! کمی ذهنم به این مشغول شد که واقعا اگه به حبیب مجوز بدن کار اشتباهی هستش که خیلی ها تو بوق و کرنا کردن که آی اگه مجوز بگیره چنان می شود و چنین؟! چه ایرادی داره مگه؟ اولا که حبیب از اون دسته خواننده ها نبود که تو آمریکا آهنگ های " به اصطلاح " مبتذل بخونه! بر فرض  هم که خونده باشه مگه غیر از اینه که تمام تلاش اینه که همه به " صراط مستقیم " بیان؟؟ حالا که یکی برگشته چرا باید جلوش رو بگیریم؟؟ خودمون خودمون رو می گیریم و خودمون واسه خودمون ریش گرو میذاریم خودمونو که خودمون گیر انداخته بودیم رو آزاد می کنیم!! به این میگن اصل " با خود درگیری "!   یه سری به سایت گروه آریان زدم! دو تا ترک جدید منتشر کردن به اسم " تو که با من باشی " و " تو رو کم دارم " ؛ خبر جدیدشون این بود که آلبوم پنجمشون هم در حال آماده شدنه.  ولی چه فایده ! تو هر آلبوم دو سه نفر از اعضای قبلی از گروه جدا شدن تا به امروز و همین اتفاق بازم برای آلبوم پنجم افتاده و 4 -5 نفر بیشتر نیستن !! از گروه 11 نفرشون فقط خواننده هاشون مونده!! دفعه ی بعد احتمالا 2 نفر هستن و تو آلبوم بعدی گروه آریان احتمال زیاد کلا اکیپ گروه عوض میشه و 11 نفر جدید میان!!

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی