دم آخر
چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۲۱ ق.ظ
دیروز یه برنامه ای میدیدم ، یه بنده خدایی تو لس آنجلس فوت کرده بود ، مراسم اونو داشت نشون میداد. اسمشو بگم احتمال فیلتر هست و دوست ندارم به واسطه ی فیلتر شدنم به روح آن تازه از دست رفته هی درود بفرستم!
چیزی که برام جالب بود این بود تو جمعی که بودن خیلی از خوانندگان اونوری و ... بودن. وقتی داشتن پیکرش رو جابجا میکردن ببرن به سمت جایی که مراسم داشتن مثل رسومات ایرانی-اسلامی " لا اله الا الله " رو با صدای خیلی بلند فریاد میزدند! و البته گریه می کردند... در طول مراسم هنرمندایی که اومده بودن اکثرا میگفتن "حیف که زودتر با ایشون آشنا نشدم!" که این هم همون ایرانی بودن و ایرانی موندن رو نشون میده...
آخر مراسم هم همگی با صدای بلند "صلوات" می فرستادن. حالا اینکه اون دختری که تو کلیپ فلان خواننده میرقصه و چیزی نپوشیده چیه و این صلوات فرستادن چیه....؟! اما بعدترش که فکر کردم یاد خودم افتادم. ماها هممون کم و بیش همینجوریم... تا نیاز نداریم یاد خدا نمی افتیم... همینکه حاجت داریم جانمازمون پهن میشه... تا مرگ رو نزدیک نمی بینیم بی خیال اون دنیاییم و وقتی مرگ رو می بینیم هراسون بیاد خدا و ذکر خدا میفتیم.
یکی تو اون مراسم حرف قشنگی زد که حرف منم هست. میگفت : " ماهی یک بار آدم به زندون سر بزنه ، یه بار به بیمارستان و یه بار هم به قبرستون ! زندن برای اینکه ارزش آزادی رو بفهمی ، بیمارستان برای اینکه قدر سلامتیتو بدونی ، قبرستون برای اینکه بدونی تهش میری همونجا..."
من خودمم به این حرف اعتقاد دارم و هر از گاهی یه سری به غسالخونه ی بهشت زهرا میزنم... فضای عجیبیه وقتی اونجا میبینی که یکی رو دارن غسل میدن... بوی کافور بدجوری عصبیت میکنه.... بوی مرگ میاد خیلی.... یکی صورتش له شده تو تصادف و یکی خیلی جوون بوده و بر اثر گازگرفتگی مرده... بازماندگانشونو می بینی که زار زار گریه میکنن... و تو.... و تو به این فکر میکنی که کاش دیگه هیچ وقت مسیرت اینوری نباشه مگه اینکه خودت رو غسل بدن برای سفر آخرت..........