ساعت رفتن
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۲ ق.ظ
کم کم صدای تیک تاک ساعت را می شنوی ...
گویی که دیگر زمانی باقی نمانده ...
وقتش که فرا برسد تو فارغ از تمامِ خاطراتِ لحظاتِ تلخ و شیرینت به گریز ناگزیرت تن خواهی داد ...
با دقت که گوش میکنم میشنومش ...
صدای تیک تاک میآید ...
دلم تاب رفتن ندارد ...
شاید باید این وبلاگ را با تمام دل نوشته ها و خاطرات آن روزهای عاشقی بگذارم و بروم ...
شاید روزی با یک خداحافظی ساده ...
شاید همین روزها ...
و شاید روزهایی دیگر ...
کسی چه می داند ..؟!