من و استرس این روزها
جمعه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ق.ظ
هرچی که به شهریور نزدیکتر میشیم اضطراب من و بانو هم بیشتر میشه. بماند که بعضیها هم اذیتمون میکنن!! راستی گمونم بهتون نگفته بودم! انشالله اگر خدا بخواد شهریور میخوایم مراسم عروسیمون رو برگزار کنیم. به کمک پدرم و پدر خانومم و صد البته بانک محترم (!) یه واحد آپارتمان نقلی تقیرباً 8-9 ساله خریدیم. 40 متریه ولی دلباز و نورگیره. هنوز وعدههای دوم و سوم پرداخت پولش مونده اما از اون روزی که معامله کردیم ، من و بانو تا حالا صد جور خونمونو چیدیم!2 سال از تاریخ عقد من و بانو گذشت و چقدر هم سریع گذشت. به یه چشم بر هم زدن روزگار گذشت.راستش الان باید خیلی خوشحال باشیم ولی کامم بخاطر اذیتهای بعضیا و دخالتهای بیجاشون تلخ شده و میدونم که بانو هم همین حس رو داره. از قدیم و ندیم گفتن پول عروسی رو خدا میرسونه و باید بهش توکل کرد. گرچه من و بانو خیلی اذیت شدیم اما به این باور رسیدیم که پول عروسی رو خدا میرسونه ؛ گرچه از قبل هم معتقد بودیم که فقط باید به خدا توکل داشت و کسی که توکلش رو از دست بده ایمانش ضعیفه. اما بیشتر بهمون ثابت شد که خدا خودش میرسونه. شما هم اگر در مورد ازدواج و هزینههاش مردد هستین بهتون این اطمینان رو میدم که واقعاً خدا دستتون رو میگیره جوری که خودتون هم تعجب کنید!! از ازدواج نترسید و بخاطر ترس از ازدواج و مسئولیتهاش و هزینههای قبل و بعدش ، از ازدواج فرار نکیند و تن به رابطههای دوستی ندید. البته منظورم به اوناییه که یه مدت با یه پسر یا یه دختر دوست میشن و مدتی با هم هستن و بعد میرن سراغ نفر بعدی. چیزی که زیاد تو جامعمون میبینیم. زندگی مشترک در کنار تمام تلخیها و مشکلاتی که داره شیرینیهایی هم داره که توی هیچ رابطهای نمیتونید پیداش کنید! حتی شاید حل کردن مشکلات هم یکی از همون شیرینها باشه.من عاشقانه بانو رو دوست دارم و میدونم که اون هم منو دوست داره دلتون بسوزه برید خودتون هم ازدواج کنید ما که چند ماه دیگه میریم سر خونه و زندگیمون انشالله ، برای شما هم آرزوی همین رو دارم و اینکه خوشبخت بشید. امیدوارم همه مشکلات پیش پاتون برای ازدواج حل بشه. همینطور برای مهسو و مستر اِچ!