Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۲۵۶ مطلب با موضوع «روز نوشت» ثبت شده است

آخ که نمی دونی وقتی به اینترنت دسترسی نداری چقدر سخته تحمل کردنش! یه مدتی بود که بخاطر جابجایی و قطع و وصل و جابجایی خط تلفنم و وصل مجدد سرویس ADSL-ام روی آدرس جدید کلا دسترسی به اینترنت نداشتم و حتی مدتی سیستمم رو هم جمع کرده بودم. تو این مدت خیلی چیزا بود که دوست داشتم راجع بهشون بنویسم ولی حیف که دسترسی نبود و نشد . اگه وقت کنم مثل قبلترها گاه‌گداری وبلاگم رو بروز میکنم.

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

سال 1381 ، زمانی که اولین وبلاگ با سرویس کاملاً فارسی ایجاد شد شاید کمتر کسی با وبلاگ نویسی و یا حتی اینترنت (به سبب محدودیت در دسترسی در آن زمان ) آشنا بود. امروز اگرچه 11 سال ( به روایتی 12 سال ) از ایجاد اولین وبلاگ فارسی می گذرد و در ایران کاربران به اینترنت ( به اصطلاح! ) پر سرعت دسترسی بیشتری دارند اما هنوز جریان وبلاگ نویسی در میان کاربران اینترنت مسئله ای تازه و گاهی کاملا غریب به حساب می آید . اگرچه یک کاربر اینترنت به راحتی می تواند با استفاده از وبلاگ سرویس هایی نظیر پرشین بلاگ ، بلاگفا ، میهن بلاگ و ... به راحتی و بدون هیچ هزینه ای صاحب یک وبلاگ باشند ، اما همچنان خیلی از کاربران آشنایی چندانی با این موضوع ندارند!                                                                    بطور کلی در دنیا وبلاگ نویسی به نوعی که در ایران رواج دارد ، مدت هاست که منسوخ شده و وبلاگ ها با دامنه های وابسته به وبلاگ سرویس ها ،عموماً جای خود را به دامنه های اختصاصی وبلاگ نویس داده اند . همچنین با رواج استفاده از شبکه های اجتماعی چون فیس بوک و توئیتر ، خیلی از وبلاگ‌نویس‌های غیر حرفه‌ای ترجیح می دهند به جای انتشار مطالبشان در وبلاگ ، به این شبکه‌ها روی بیاورند. در عین حال یک آمار غیر رسمی نشان می دهد که بیش از 50 درصد از کاربران توئیتر مطالبی درباره‌ی پست های وبلاگ شخصیشان را توئیت می کنند. وبلاگ نویسی در میان فارسی‌زبانان و بطور خاص در ایران حال و هوای دیگری دارد و به نظر می رسد وبلاگ‌نویسان ایرانی با انتشار روزنوشت‌ها ، خاطرات شخصی ، عکس ها و ... این روزها وبلاگ های بروزتر و هدفـمندتری نسبت به چند سال گذشته‌ی خود را دارا هستند . اگر کمی وقت بگذارید و به وبلاگ‌های بروز شده‌ی برخی سرویس‌های وبلاگ‌نویسی مراجعه کنید این موضوع را کاملا احساس خواهید کرد. برخی آمار غیر رسمی نیز نشان می دهد که وبلاگ های صرفاً تبلیغاتی رشد 68 درصدی نسبت به گذشته داشته اند . اگرچه تبلیغات یکی از مصارف وبلاگ نویسی است اما استفاده صرفا تبلیغاتی از وبلاگ موجب یک سویه شدن آن می شود بطوری که بعد از مدتی تنها این نویسنده‌ی وبلاگ است که از وبلاگ خودش بازدید می کند!!

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
امروز توی اتوبوس که نشسته بودم نظرم به پوستری که راننده روی شیشه چسبونده بود جلب شد . توی اون پوستر شعر جالبی نوشته بود که جالب بود  : خرده پول را گر دهی شادان کنی راننده رابر لبانم آوری صدها دعا و خنده رامرحبا ای نازنین باشد درودها بر شماچون دهی با کار خود صیقل تو روح بنده را ! گاهی اوقات خیلی خوبه که به جای اَخم و تَخم کردن و قیافه گرفتن که چرا پول خرد نداری یا هزار جور مسائل پیش پا افتاده ای که روزانه باهاشون برخورد می کنیم به روشی مثل این روش هم آرامش خودمون رو حفظ کنیم و هم خیلی راحت تر کار رو پیش ببریم و حتی به طرف مقابل پالس مثبت بفرستیم .
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
امروز توی اتوبوس سوژه ای نظرم رو جلب کرد که بهتر دیدم اینجا بنویسمش ؛ اتوبوس توی هر ایستگاهی که می ایستاد صحنه ی جالبی دیده میشد! عده‌ای که کنار پنجره نشسته بودند تند و تند مشغول بر انداز کردن اندام دخترهای بعضاً بد حجابی بودند که از عقب اتوبوس پیاده می شدند و مسیر در عقب تا در جلو رو میومدن تا به راننده مبلغ کرایه رو بدن و یا کارت بزنن! تو گویی انگار پشت ویترین نشستند و در حال انتخاب هستند . . . به این معضل اجتماعی باید از چند منظر نگاه کرد ؛ اول از این منظر که این همه حرص از کجاست ؟! دوم از زاویه بدحجابی ها و دلایلش ، و در آخر رنگ باختن حرمت‌هایی که در گذشته وجود داشت . مثلا اینکه در قدیم مردم هر چه بودند " دزد ناموس " نبودند . . .! همین و بس . . .
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

دولت‌های ایران از گذشته تاکنون شاهد دزدی‌های فراوانی بوده‌اند. برخی خودشان مسبب و ذی‌نفع این دزدی‌ها و برخی تنها شاهد و ناظر بر تحمیل تبعات این دزدی‌ها بر مردم ایران بوده‌اند که البته این سکوتشان دست کمی از گروه قبلی ندارد! در این میان مردم " همیشه در صحنه " با چشم‌پوشی از این دزدی‌ها چه از طرف دولتی‌ها ، چه از زیر مجموعه‌ها و دستگاه‌های دولتی و ... خود عاملی بر دل‌گرمی مسئولین گشته‌اند که با خیال راحت به کلاهبرداری‌های خود ادامه دهند که کسی پیگیرش نمی‌شود و مردم هر چه تو سری بخورند صدایشان در نمی‌آید! نمونه‌ای دیگر در این دزدی‌ها ، کم‌فروشی از نوع پهنای باند اینترنتی است که دزدی با کت و شلوار ، اتو کشیده و بطور کلی شیک است!مدتی است که شرکت‌های ارائه دهنده‌ی اینترنت دولتی و بعضاً حتی خصوصی جوی گذر سرعت اینترنت را بیش از پیش بر مردم ایران تنگ کرده‌اند. اینترنتی که به هر جایش بخواهی سر بزنی فیلتر است که دیگر ارزش بیش از ماهی 25000 تومان هزینه کردن را دارد؟؟ جالب اینجاست که اگر با شرکت‌های مربوطه تماس بگیری و به این کم فروشی اعتراض کنی با آسودگی خیال و فراغ خاطر ( که دلیلش در بالا عرض شد ) شروع به پاک کردن مسئله شده و با وقاهت تمام از مشتریان خود می‌خواهند اگر از سرعت خود ناراضی هستند درخواست پهنای باند بیشتری کنند!! یعنی اگر زمانی پهنای باند شما 256 بود و با اشتراک یک به هشت دولتی سرعت شما در دانلود 32 کیلوبیت بر ثانیه بود اکنون باید اشتراک یک به شانزده را با سرعت دانلود 16 تا 20 را تحمل کنید ( مگر در برخی از ساعات که حجم ترافیک پایین‌تر است! ) و اگر از سرعتتان ناراضی هستید باید درخواست پهنای باند بیشتر و با هزینه‌های بالاتری را تجربه کنید. سر انجام ادامه‌ی این وضعیت، پایانی تکراری و لوث را به دنبال دارد که همگی از آن با خبریم. - اعتراض مستقیم سران دولت -  مثلا شخص رئیس جمهور و یا وزیر ارتباطات - به وضعیت موجود و اعلام عدم رضایت‌مندی ایشان از وضع موجود است. ، و در مقابل ، شرکت‌ها و دستگاه‌های زیر مجموعه‌ی دولت که باید گوش به فرمان دولت باشند ، بجای سر فرود آوردن ، شاهد اعتراضشان خواهیم بود که اعلام می‌کنند هزینه‌هایمان بالاست و جواب‌گو نیستیم و دولت اجازه افزایش نرخ خدمات‌دهی را نداده و ما مجبور به کم فروشی شده‌ایم! بنابراین مجوز افزایش قیمت خدمات‌دهی این دستگاه‌ها به همین روال که البته روال همیشگی است از سوی دولت صادر می‌شود تا ما "به مرگ گرفته شده و به تب راضی شویم . . . " معنای رضایت‌مندی مشتری در ایران دقیقاً همین بود که عرض شد . . . همین و بس . . .

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

من واقعا متوجه نمیشم چرا صدا و سیما بجای این همه شبکه که فقط برنامه‌ی تکراری پخش میکنن یک شبکه‌ی تخصصی درست و حسابی که از مدیر تا کارکنان و برنامه‌سازان و تهیه‌کنندگانش و دست‌اندرکارانش متخصص همون بخش باشن راه‌اندازی نمی‌کنه؟ مثلا شبکه‌ی سینما و تئاتر ، شبکه‌ی موسیقی که سی ساله جاش توی سیما خالیه .بهتر نیست بجای پاک کردن صورت مسئله اون چیزی رو به مخاطب ارائه بدیم که بهش نیاز داره تا خلاء ناشی از اون ، مخاطب رو بسوی شبکه‌های بیگانه سوق نده؟چه نیازی هست که شبکه‌ی آی فیلم ، نمایش ، تماشا و جام جم بطور مکرر فیلم‌های تکراری پخش کنند؟ این فیلم‌های تکراری رو که همیشه از شبکه‌های آنالوگمون هم تماشا می‌کردیم! نیازی به خرج اضافه و راه‌اندازی شبکه‌ی جدید بود؟ چند درصد از مردم مخاطب واقعی شبکه‌های جدید سیما هستند؟

  • ۰ نظر
  • ۲۷ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۰۹
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

" سیاست بی پدر و مادر است!!! " این جمله‌ای معروف است که همگی زیاد از دهان بزرگان شنیده ایم . سیاست سال‌هاست که بر روزگار ما ایرانی ها خیمه‌ی سنگینی زده است . روزگاری که سیاست بازی سرگرمی هر روزه‌ی ایرانی ها شده است. ورای اینکه همیشه عادت داریم کارشناس هر رشته‌ای باشیم و خود را عالم دهر آن بدانیم ، وارد دنیایی می شویم به اسم سیاست! سیاستی که آنگونه تعریفش می‌کنند و ورود به آن جز بازی خوردنمان نتیجه ای در پی ندارد! روزگاری که والاتر از است! و اینک این سوال مطرح می شود که در میان این همه سیاسی بازی و تلاش برای ماندن چه کسی دغدغه‌ی فرهنگی ایرانِ‌مان را دارد؟زندگی بدون دلخوشی ، با این همه دروغ و ریا ، چه کسی را شادمان نگه میدارد؟ نه یک دور همی ، نه یک قرار و مدار درست و حسابی ، نه یک محفل بزم و شادی. دیروز از دانشگاه که بر می‌گشتم یک محفل دور همی از دوستان دانشگاهی‌مان را البته دیدم! در پارک نزدیک دانشگاه دور همی جالبی داشتند!! باید بودید و می‌دیدید که جوانان دهه‌ی هفتاد ایران چه دور همی‌ای با دود سیگار و پیپ و قلیان راه انداخته بودند!! دهه‌ی پنجاهی ها با آن همه نجابت و پاکی بیش نبودند! نسلی که سوخت مثل جنگلی که به شعله ای گُر می‌گیرد و سالیانِ سال طول می کشد تا جنگلی جایش را بگیرد. حال این نسل جوان ماست! محفل هایی که دیگر عمومی شدنشان موجب عادی شدن و روزمرگیشان برای ما شده! دیدن سیگار و قلیان و چند دختر و پسر که چیک در چیکِ هم لم داده‌اند و سرگرم دود کردن عمرشان هستند! اینها جوانانی هستند که پدر و مادرهایشان یا درگیر سیاست بازی‌هایشان هستند یا با پنجه‌ی سفت و زمخت بی‌پولی دست و پنجه نرم می‌کنند و از تربیت درست و حسابی فرزندانشان عاجز شده‌اند! نسلی که نه سواد دارد ، نه علاقه‌ای به خواندن ، نه شعوری برای درک کردن و نه اعصابی برای گوش سپردن و صبر کردن. نسلی که زورکی به دانشگاه فرستاده می‌شوند تا چند سالی سرگرم باشند و معترض بی‌کاری و بی‌پولی نباشند!! اینجا ایران است و ما در قرن بیست و یکم ، بیست و یک قرن عقب-رفت داشته‌ایم! شاید هم مردمان آن زمان از بعضی جهات سرتر از ما بودند! مثلاً آنها آزاده بودند و ما اسیر من و ماییم هنوز!! اینجا ایران است و ما در قرن بیست و یکم هنوز یک چسب بزرگ بر دست داریم و به دهان هر کسی که مخالف ماست می زنیم تا صدایش در نیاید! تا کسی وجود بی وجود واقعی ما را نشناسد! قلم قرمزی به دست عده ای نادان به اصطلاح داده ایم و تا با ممیزی خطمان بزنند! این است که دیگر این روزها اشعار فردوسی هم سانسور می شود! این است که هنرمند در زیرزمینی محبوس است و نابلدان مطرب ساز دالامب و دیمبول به دست گرفته اند و گند می زنند به هر چیزی که زمانی نام فرهنگ ایرانی بر خود داشتند. کو کتابی پر محتوا که نصفش حذف و دستکاری نشده باشد؟ کو موسیقی‌ای که گوش آدم درد نیاید از صداهای پر حجم و غلطش؟ کو ترانه ای که آزاد باشد؟ کو نفسی که رها باشد؟ کو عشقی که مقدس باشد؟ کو دختری که نفسش و نه جسمش باکره باشد؟ کو پسری که وجودش مرد باشد؟ اینجا ایران است و همه ی این نبود ها حاصل سهل انگاری خود ماست که " از ماست که بر ماست " . > اما این روزها معنای متفاوتی دارد! یعنی اینجا هیچ کس آنجایی که باید نیست! اینجا نه سیاست‌مَـدارش سَـیّـاس است ، نه مدیرش مدبر ، نه متولی فرهنگش از جنس فرهنگیان ، نه متولی ورزشش از جنس ورزشکاران! اینجا همه دلالند (!) با لباس‌هایی شیک که به گوشه لبخندی فریبمان می‌دهند! وقتی این همه بی لیاقتی یک جا جمع شود حاصلش افول جامعه است . فارغ از هر حزب و دسته و توده و رژیمی ، باید به اعتلای یک چیز تفکر کرد و در راستایش تلاش نمود : فرهنگ . . . واژه ای که سالهاست از زندگی و خلق و خوی ما ایرانی ها رخت بر بسته . . . همین و بس.

  • ۰ نظر
  • ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۲۷
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

دلم برای برادرام تنگ شده . . . داستان " عجب رسمیه رسم زمونه " واقعیت ندارد!! زندگی هیچ گاه رسم نداشت! خطی نداشت! زندگی فقط دو روز است ؛ ارزش دل شکستن ندارد ، دل همدیگر را نشکنیم . . . :دی

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۵۲
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
بهانه ی سفر روز یکشنبه ظهر وقتی به خونه برگشتم خیلی ناگهانی تصمیم گرفتم برم شمال و هوایی تازه کنم. سفر خوبی بود و خوش گذشت. گرچه کوتاه بود اما این هوا عوض کردن خیلی خوب بود و درگیری‌های ذهنیم رو برای یکی دو روزی کنار زد.   در جریان سفر آب و هوای گیلان خیلی جالب و غیر منتظرست! همیشه شوکه میکنه آدمو ! هوا شرجیه ؛ اما ناگهان تو یه روز گرم و آفتابی و البته شرجی ، بارش باران آغاز میشه و خیلی ناگهانی هوا خنک و دلنشین میشه! ازون هوا دو نفره‌ها هستش؟! ازونا! همراهان من تو این سفر خواهرم و همسر عزیزم بودن. یکی از نکات خوب این سفر که واقعا برام لذت بخش بود واکنش همسرم نسبت به دیدن روستای پدری و محصولات کشاورزی و ... بود. آنچنان با دیدن بعضی چیزا ذوق می کرد و بالا و پایین می‌پرید که منم با دیدنش سر ذوق میومدم. سفر کوتاه بود و یک روزه اما به من خوش گذشت و جای همگی خالی . . .
  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۰۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

مدتی قبل توی دانشگاه با سیستم عامل اوبونتو آشنا شدم ‍, کم کم راجع به این سیستم عامل توی اینترنت چرخی زدم و متوجه شدم این سیستم عامل جزو محبوب ترین توزیع های سیستم عامل لینوکس محسوب میشه. طبق معمول من خردادیِ تنوع طلب رفتم سراغ این سیستم عامل و در کنار ویندوزم نصبش کردم. الان دو تا سیستم عامل روی سیستمم دارم. امروز که دارم با این سیستم عامل کار میکنم حس خوبی دارم. اولین چیزی که من رو خرسند میکنه تنوع در گرافیکشه. بطور کلی فعلا خیلی چیزها رو کم کم دارم تجربه می کنم و باهاشون روبرو میشم که این تجربه ها دلچسبه برای من! وقتی سیستم عامل رو نصب میکنید بطور پیش فرض مرورگر فایرفاکس روی سیستم نصبه. مثل ویندوز هفت برای شناسوندن سخت افزار ها به سیستم عامل نیازی به نصب درایورشون نیست. اما در ویندوز هفت حتما باید مودم ADSL رو نصب و یوزرنیم و پسورد اکانتتون رو بهش بدین تا سیستم عامل براتون یک اکانت اتصال به اینترنت بسازه و بتونید متصل بشید . نصب کارت شبکه هم در ویندوز لازمه در حالی که در اوبونتو من نیازی به هیچ کدوم از این ها نداشتم و تنها با روشن کردن مودمم , آیکون اتصال به اینترنت شروع کرد به جستجوی نت و اتصال برقرار شد . ممکنه ابتدای نصب این سیستم عامل کمی سر در گم بشید اما طبیعیه چون عادت به سیستم عامل ویندوز دارید . اما همونطور که گفتم برخی نرم افزارهای حیاتی بطور پیش فرض نصب میشن. از جمله فایر فاکس , مجموعه ی LibreOffice که جایگزین Word Office در ویندوز هست و قابلیت اجرای اقلب فرمت های سندها مثل .doc و PDF رو داره.از جمله ویژگی های استفاده از لینوکس حذف آنتی ویروس از لیست برنامه های نصب شده روی سیستم شماست ! چرا که لینوکس که یک برنامه متن باز هستش طوری طراحی شده که تاکنون ویروسی نتونسته بهش نفوذ کنه. به علاوه متن باز بودن این سیستم عامل موجب میشه همیشه در حال گسترش باشه و همین ویژگی یکی از دلایل عدم نفوذ ویروس به این سیستم عامل هستش. شاید نیاز به گفتن هم نداشته باشه که حذف آنتی ویروس و خیلی از سرویس هایی که بطور پنهان برای کارایی ویندوز در حال اجرا هستند در اوبونتو موجب تسریع عملکرد این سیستم عامل میشه. در عین حال در اوبونتو به هیچ وجه پارتیشن بندی به اون صورتی که در ویندوز هست معنایی نداره! توصیه میکنم اگه فضای کافی روی هارد دیسک خودتون دارید سیستم عامل اوبونتو رو هم در کنار ویندوز داشته باشید. فکر کردم که انتهای این پستم رو  با چه جمله ای تموم کنم و دیدم چه جمله ای بهتر از دوست عزیزم مصطفی : " نه من متخصص امور لینوکس شناسی هستم و نه این‌جا فرصتی است برای اثبات قابلیت‌های سیستم‌های متن باز ! فقط می‌خواستم این تجربه‌ی شیرین را با شما هم به اشتراک گذاشته باشم. " همین . . .

  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۰۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی