مدت هاست که دِلَـــــــــــم شروعی دوباره می خواهد ...
تــــو بیا ...
مَـــــرا دوباره آغـــــاز کن ...
- ۰ نظر
- ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۱۳
سر میز شام به یادت می افتم ... بغض می کنم ... اشک در چشمانم حلقه می زند ... همه با تعجب نگاهم می کنند ... لبخند تلخی میزنم و می گویم : چقدر داغ بود ...!!!