Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

من همونم که شبا خواب تورو میبینمهمونی که چشم برات سر رات میشینمهمونی که خنده هاشو با تو قسمت میکنهتورو با تموم شوق به خونه دعوت میکنهبیا بده دستات رو به منمن همونم که وقتی تو خوابی بی تو بیدار میشینهتموم هستی شو تو چشمای زیبات میبینهاگه تو نخندی قد دنیا غصش میگیرهتو نباشی پیش عکسات قربون چشات میره
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
گاهی به خاطرش "ماندن" را تحمل کن "رفتن" از دست همه بر می آید!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
باور کن... ادمیزاد گاهی میخندد... یکهو ته دلش میریزد... و از یاد کسی "حسی خاص" میکند... تو را که" دوست داشته باشد "... گاهی میگوید... گاهی...فقط " نگاهت میکند "...! از ان نگاه های متفاوت که حرف های گفته ونا گفته بر همه وجودت مینشیند... ادمیزاد است دیگر... گاهی نمی خواهد دردو دل کند... دوست دارد ساکت باشد... گاهی فکر میکند روبه روی دری ایستاده... که کلیدش را تو در قلب خود پنهان کرده ای...! شاید زخمی دارد که نمیبینی.... می داند باید کسی بیاید و بعضی وقتها هم برود... حتی اگر خیلی هم " سخت " باشد... گاهی یک نگاه یا جمله ای ساده کافیست که... بداند " بماند " یا " برود "....!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
بارانی که روزهابالای شهر ایستاده بودعاقبت باریدتو بعدِ سال ها به خانه ام می آمدی...  تکلیفِ رنگ موهاتدر چشم هام روشن نبودتکلیفِ مهربانی ، اندوه ، خشم  و چیزهای دیگری که در کمد آماده کرده بودم تکلیفِ شمع های روی میز  روشن نبود من و تو بارهازمان را در  کافه ها و خیابان ها فراموش کرده بودیمو حالا زمان داشت  از ما انتقام می گرفت در زدیباز کردمسلام کردیاما صدا نداشتیبه آغوشم کشیدیاماسایه ات را دیدم    که دست هایش توی جیبش بود به اتاق آمدیمشمع ها را روشن کردمولیهیچ چیز روشن نشدنورتاریکی را  پنهان کرده بود...   بعدبر مبل نشستیدر مبل فرو رفتیدر مبل لرزیدیدر مبل عرق کردی پنهانی،بر گوشه ی تقویم نوشتم:نهنگی که در ساحل تقلا می کندبرای دیدن هیچ کس نیامده است  از : گروس عبدالملکیان منبع:temenna.blogfa.com
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
من دلم دوست نداره ، که هیشکی عاشقت بشه تو واسه اش گریه کنی ، همدم هق هق ات بشه   من دلم خیلی میخواد ، هیشکی بهت زل نزنه دلم آروم میگره ، وقتی حواست به منه   حالا هر چی که باشه ، اسم تو مشق شبمه جمله ی دوستت دارم ، همیشه روی لبمه   من چشام دوس ندارن ، فاصله بینمون باشه من ازت دور بمونم ، شب توی آسمون باشه   من چشام دوس ندارن ، چشماتُ غمگین ببینن تو رو پیدا نکنن ، سایه اتو سنگین ببینن   حالا هر چی که باشه ، اسم تو مشق شبمه جمله ی دوستت دارم ، همیشه روی لبمه
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
من در هوای عشق تو کین در به آن در می زنم تو در هوای آن دگر لبخند بر من می زنی! نمی دونم این دو بیتی وزنش درسته یا نه ولی هر چی که هست ناگهانی خودش اومد!! پس راست میگن شعر خودش میاد!!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
بنیامین بهادری که چند وقت پیش متاسفانه همسرش رو از دست داد چند روزی هست که از وب سایت شخصیش آهنگی رو به نام " یه خونه " و به یاد همسرش نسیم حشمتی منتشر کرد. روی تصویر کلیک کنید تا آهنگ رو دانلود کنید روحش شاد . . .
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
داشتم فکر می کردم این حسرت ها رو تو زندگیم خوردم یا نه؟ شما چطور؟ اگه حسرتش رو خوردیم چرا هیچ وقت کاری برای بهبود اوضاع نکردیم؟ هیچ وقت به کسی که عاشقانه دوستش داشتیم ابراز علاقه کردیم؟؟ . . .
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
لیلی زیر درخت انار نشست.درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ ِ سرخ.گلها انار شد، داغ داغ.هر اناری هزار دانه داشت.دانه ها عاشق بودند دانه ها توی انار جا نمی شدند.انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند.انار ترک برداشت.خون انار روی دست لیلی چکید. لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.مجنون به لیلی اش رسید.خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود. کافی است انار دلت ترک بخورد
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
این روزها وقتی دلم برای همسرم تنگ میشه ، از بس که وقت برای دیدن و بیرون رفتن کمه با اسکایپ با هم ارتباط می گیریم! اینه زندگی تو عصر تکنولوژی که دیگه تو یه شهر و تو دو تا محله‌ی نزدیک هم ، آدما حتی وقتی برای نامزدشون هم ندارن! نه یه بیرون رفتنی نه یه تفریحی نه یه ... هیچی . خیلی وقته یه بیرون درست و درمون یه دَردَرِ حسابی نرفتیم! میدونم که اونم از این موضوع ناراحته ولی به روم نمیاره .  دلم براش خیلی تنگ میشه وقتی دو سه روز نمی بینمش . یا همش دانشگاهم یا همش سر کارم . از محل کارم میدوئم میرم دانشگاه از دانشگاه بدو خودمو میرسونم به محل کارم. تازه اگه آخرش یه پول درست و درمون باشه که خرج کنی لذت ببری خوبه. . .!! اونم نیست اینم شد زندگی ؟
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی