امشب شب مهتابه
شاید وقتى تو میرسى نباشم
که دستاتو توى دستام بگیرم
نمیدونى چه حالیم از اینکه
همون روزى تو میرسى که میرم
بقدرى چشم برات بودم که مى شد
تموم جاده هارو تو نگام دید
همه دلشوره ى دریا رو می شد
تو مرداب زمین حین چشام دید
همیشه اشتیاق مبهمى هست
واسه اونکه باید بى تاب باشه
غروبا که دلم میگیره میگم
شاید "امشب شب مهتاب" باشه...
چقدر گریه دارم! چقدر دلم گرفته...این بغض کى میشکنه؟! که اگه بشکنه دنیا به حالم گریه میکنه!امشب براى "چندمین بار" فیلم "امشب شب مهتابه" رو دیدم! فیلم خیلى قشنگى بود. گاهى ازم میپرسن بهترین فیلمى که دیدى کدوم فیلمه؟! اما همیشه جوابم اینه : "فیلمى که باعث شه اشک بریزم!" فیلم هایى به سبک امشب شب مهتابه رو بیشتر دوست دارم! چون باعث میشه گاهیم به این فکر کنم که من چه گناه هایى کردم؟! با اینکه دروغ نمى گم و کلا اهل ریا و غیبت نیستم،گاهى پیش اومده دل کسى و شکسته باشم؟ اگه الان بمیرم! جواب خدا رو چى بدم؟! بگم منو بخاطر کدوم کارم بفرسته بهشت؟! حالا که فکر میکنم میبینم اگه تازه آدم بدى نبودم ( که حتما بودم!و حتما خیلى ها از من رنجیدن! ) آدم زیاد خوبیم نبودم! پس بهشت کجا و من کجا؟! تا حالا بهش فکر کردى؟!