از سکوت آسمانها پرسیدم:
- چه بگویم به آنکه دوستش دارم؟
گفت بگو:
- بی تو فردایی ندارم...
- ۰ نظر
- ۲۹ آبان ۸۸ ، ۲۲:۵۲
از سکوت آسمانها پرسیدم:
- چه بگویم به آنکه دوستش دارم؟
گفت بگو:
- بی تو فردایی ندارم...
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
گرچه در خویش شکستیم صدایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
در اتاق کوچکم در پاسدارخانه روی تخت دراز کشیدهام و از روی دفتر مسعود اسدی ، دوست و یار دژبانم مینویسم...
اوایل عشقمان سوگند یاد کردی که هرگز مرا ترک نکنی...
من هم سوگند خوردم که هرگز اشک نریزم...
چه آسان تو سوگندت را شکستی...
ولی من با رفتنت باز هم حاضر به پا گذاشتن روی سوگندم نشدم...