Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۲۱۴ مطلب با موضوع «عاشقانه» ثبت شده است

حتماً خیلی وقت ها شده که کتاب هایی رو خوندید و یا فیلم هایی رو تماشا کردید که بر اساس زندگی یک سری اشخاص نوشته و ساخته شده بودند. کتاب «دختری که حرف نمی زد» یکی از همین دسته کتابهاست که بر اساس زندگی و دست نوشته های میرا راد تنظیم شده و منتشر میشه. میرا همون دختر وبلاگ نویسیه که بارها قبلاً ازش صحبت کردم.توی سالهایی که گذشت من برخی از مطالبش رو نگهداری کرده بودم و این مدت اخیر به ذهنم رسید که داستان زندگی میرا میتونه حتی به یک رمان تبدیل بشه. اولش قصد داشتم شروع کنم به نوشتن و مخلوطی از تخیل و واقعیت رو بر اساس خاطرات میرا تبدیل به یک رمان کنم و براش یک پایان خوب در نظر بگیرم. اما بعد از گردآوری و تنظیم کردن دست نوشته های میرا به این نتیجه رسیدم که نیازی به این کار نیست و دست نوشته های خود میرا مستندتره و بهتره فقط یک امانت دار باشم. این بود که شروع کردم به یک سری ویرایش تو مطالب میرا و تنظیم اونها برای تبدیلش به یک رمان. بعضی غلط املایی های سهوی رو درست کردم اما خیلی از جاها لغاتی می بینیم که نویسنده عمداً غلط نویسی کرده بود و من هم ترجیح دادم دست بهشون نزنم...همونطور که توی مقدمه ی کتاب هم نوشتم ، مهم نیست که میرا یک تخیله یا واقعیت ...میرا در دسترسم نبود که ازش بابت انتشار این کتاب اجازه بگیرم اما گمان می کنم کسی که نوشته هاش رو قبلاً بصورت عمومی منتشر کرده با گردآوری مطالبش و انتشار اونها بصورت یک کتاب احتمالاً نباید مشکلی داشته باشه. البته از طریقی که میتونستم راجع به این موضوع بهش اطلاع دادم.امیدوارم از خوندن این رمان لذت ببرید.در آخر یک خواهش دارم و اون اینکه اگر قصد انتشار این کتاب رو در وبلاگ و یا وب سایت خود دارید فقط و فقط لینک دانلود زیر رو جهت دانلود به بازدیدکنندگانتون معرفی کنید تا از این طریق آمار صحیحی از تعداد خوانندگان این کتاب داشته باشیم.این کتاب با دو فرمت EPUB و PDF جهت دریافت آماده شده است و داری قابلیت BookMark می باشد.جهت دانلود رمان دختری که حرف نمیزد با دو فرمت EPUB و PDF یک کلیک کوچولو رنجه فرماییدpassword : Ariodaad.MihanBlog.Comجهت Extract کردن فایل دانلود شده از پسورد بالا استفاده نمایید.

  • ۱ نظر
  • ۰۷ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۵۱
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
انگار همه‌ی میـــرا هایی که می‌شناسم یک جورهایی عجیب و غریب هستند...!آخرین بسته‌ی چای کیسه‌ای را برداشتم و برای خودم چای دم کردم ... کتاب " میــــرا " را تا انتها خواندم... پایان عجیب و غریبی داشت که انتظارش را نداشتم. برخی از خوانندگان این کتاب نوشته بودند این کتاب " به درد نخورترین کتابی است که خوانده‌ام ! " اما من این حس را ندارم. کتاب در عین حال که داستانی عاشقانه است ، نقدی بر جامعه‌ی زمانش و پیش‌بینی نویسنده از جامعه‌ی آرمانی نیز هست که تأمل برانگیز بود... و این میـــرا نیز تمام شد ...شاید کتاب بعد مربوط بخ کریستین بوبن باشد که می‌خوانم...
  • ۰ نظر
  • ۲۲ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
اولین باری که کلیپ هفته عاشقی رو دیدم داستان اصلی کلیپ برام نامفهوم بود و متوجه ی اصل ماجرا نبودم. در مورد این کلیپ بحث های زیادی صورت گرفته از جمله اینکه در این کلیپ همسر مرحوم بنیامین بهادری و مادر زن ایشون بعنوان بازیگر حضور داشتند که هنوز از صحت این موضوع بی اطلاعم!اما از این موضوع که بگذریم با وبلاگ دوستی آشنا شدم که مطلبی درباره ی این کلیپ منتشر کرده بود که بعد از خوندنش تازه متوجه ی اصل ماجرای کلیپ شدم و وقتی دوباره به کلیپ مراجعه کردم و به تماشای مجددش پرداختم بیشتر از قبل لذت بردم و از ذوق و سلیقه ی بنیامین و همینطور کارگردان این کلیپ که نامی هم از ایشون نیست پی بردم.این مطلب رو در ادامه بخونید . جهت احترام به نویسنده ی اصلی مطلب لینک منبع نیز آورد شده است.
  • ۱ نظر
  • ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۴۵
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
دستم را بگیر . . . ! ببر . . . !به دور دست هایی که در دسترس هیچ دستی نباشم . . . !
  • ۰ نظر
  • ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۵
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

سالها ۱۴ آبان ۱۳۸۸ رو بدلیل اینکه اولین روزی بود که به جامعه وبلاگ نویسان پیوسته بودم رو بعنوان یکی از روزهای بزرگی که نباید از خاطر بره به ذهنم سپرده بودم. و امروز ۲۰ تیر ماه ۱۳۹۳ اولین روز از فصلی جدید در زندگی مجازیم رو رقم خواهم زد ...

مثل گذشته این وبلاگم هم شامل روزنوشت ها و دغدغه هام میشه و یک سری مطالب که گاهی عاشقانه است و گاهی آموزشی ! اما سعی میکنم کمی نسبت به گذشته تغییرات بهتری داشته باشم ...

به مرور زمان برخی از مطالب وبلاگ‌های قبلیم رو که ارزش بازیابی داشته باشند به این وبلاگ منتقل می‌کنم که شامل بعضی پست‌هایی که پراکنده در سرویس‌های بلاگر و وردپرس و مای اپرا در سالهای قبل از ۸۸ منتشر می‌کردم هم میشه...

به امید خدا ...

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
به دل داری هوای دیگری راتو بازی میدهی ...هم من و هم دیگری را ... اسماعیل محمدنژادتهران - تابستان ۱۳۹۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
این ۷۰۰ اُمین پست این وبلاگمه ... ۷۰۰ اُمین حرف برای گفتن ... اما به آدرس پست هام که دقت کنی می بینی که بسیاری حرف نخوانده هم داشته ام ... حرف هایی که نوشتم اما منتشر نکردم ... چون کاغذی که مچاله می‌کنی و می‌اندازی دور و می‌گویی بی‌خیال ! چه کسی می‌خواند ...؟ من پر از حرف‌های نگفته‌ام ... هزاران حرف نگفته و اسرار مگو ... حرف هایی که فقط باید از چشمانم بخوانی رفیق ! همین و بس ...!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
هی رفیق !بدون چتر کنار من قدم نزن ...خیس دلتنگی‌هایم می‌شوی ...دنیای من ابری‌تر از آن است که فکرش را می‌کنی ...!
  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۲۴
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
کم کم صدای تیک تاک ساعت را می شنوی ... گویی که دیگر زمانی باقی نمانده ... وقتش که فرا برسد تو فارغ از تمامِ خاطراتِ لحظاتِ تلخ و شیرینت به گریز ناگزیرت تن خواهی داد ... با دقت که گوش می‌کنم می‌شنومش ... صدای تیک تاک می‌آید ... دلم تاب رفتن ندارد ... شاید باید این وبلاگ را با تمام دل نوشته ها و خاطرات آن روزهای عاشقی بگذارم و بروم ... شاید روزی با یک خداحافظی ساده ... شاید همین روزها ... و شاید روزهایی دیگر ... کسی چه می داند ..؟!
  • ۰ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۲
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
زندگی شایداناری است که دانه دانه اش میکنیم،و خوشبختی همان دانه ای استکه گم میشودهنگام دانه کردن انار،و ما برای یافتنشهیچ کاری نمیکنیم.
  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۱۲
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی