Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

۵ سال از حضور کارلوس کی‌روش در ایران به عنوان سرمربی تیم ملی می‌گذرد و در این مدت همه‌ی ما ایرانی‌ها تیم ملی متفاوتی را دیدیم. تیمی که از بازی در مقابل بزرگان هراسی نداشت و برای بازی با تیم‌های عربی دچار استرس و بازی‌های احساساتی نمی‌شد! خوب به یاد دارم زمانی که سکان تیم ملی در اختیار مربیانی چون آقای مایلی‌کهن قرار داشت تیم ملی ما در بازی حتی مقابل کویت هم مشکل داشت چه رسد به بازی در مقابل عربستان و قطر!در این سالها به مرور تیم ملی ما یک شخصیت جدید به خود گرفت. با تمام کاستی‌هایی که از نظر سخت‌افزاری داشتیم و تمام آن چیزهایی که در اختیار سرمربی تیم ملی قرار نداده‌ایم تا بتواند تیم ملی ایران و بازکنان با استعدادش را به خوبی پرورش دهد، به جام جهانی صعود کردیم و انصافاً بازی‌های خوبی را به نمایش گذاشتیم. ما در گروهمان چهارم شدیم اما به خود بالیدیم که در مقابل آرژانتین یکی از مدعیان جام جهانی جوانمردانه و پویا بازی کردیم و تنها با یک گل آن هم در دقایق آخر بازی را واگذار کردیم. فراموش نکنیم که شوت‌های مسی به سختی قابل مهار است و ما با چنین جسارتی در مقابل بزرگان دنیا ایستادیم. اینها چیزهایی بود که کی‌روش نه تنها به فوتبال ما بلکه به مردم ایران هدیه داد. حس غرور و شاد بودن. شاید ما از باخت مقابل آرژانتین ناراحت شدیم ولی چه کسی است که از آن بازی درخشان مسرور و مغرور نشده باشد؟ مگر اینکه حسادتی داشته باشد! آقای مایلی‌کهن و هم فکران ایشان که با مقایسه‌ی کی‌روش و عباس آقا سعی در تخریب شخصیت ایشان دارند و می‌خواهند ایشان را از ایران فراری بدهند بدانند که کی‌روش خراب شدنی نیست و اگر از ایران برود آنکه ضرر خواهد کرد تیم ملی ماست و مردمی که باز هم باید بازی‌های نچسب و باخت‌های پیاپی را تحمل کنند!!آقای مایلی کهن قبل از اینکه صحبت کنید بیاندیشید!! تیم امید ما با این نسل طلایی با حضور شما از راهیابی به المپیک جا ماند و جوانانمان برای درخشیدن و خودنمایی در دنیا سوختند. شما مسئول پاسخگویی به این نسل هستید پس بجای اینکه پاسخ  حذف تیمتان را بدهید دنبال سر و صدا و ایجاد حاشیه برای تیم ملی نباشید.آقای مایلی‌کهن #من_یک_کی‌روشی‌پور_هستم!!!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
امروز برنامه‌ی مستندی از تلویزیون تماشا می‌کردم که درباره‌ی تأثیرات ناشی از دخالت انسان‌ها در محیط زیست روی کره‌ی زمین بود. در بخش انتهایی برنامه پروژه‌ای نمایش داده شد که در واقع یک فریزر خیلی بزرگ محسوب میشه! فریزری برای انواع مواد غذایی و انواع و اقسام بذرهای گونه‌های گیاهی و خوراکی اعم از گندم و برنج و ...
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
یلدا...این بلندترین شب سال...این میلاد خورشید...و این تولد زمستان...به همه مبارک...در میان شادی‌هایمان و در کنار گرمای خانوده‌یمان و گفت و شنودهای گرممان یاد سرمای شب کودکان کار باشیم...و البته مسئولان بیشتر به فکرشان باشند..!!یلداتان مبارک و جمعتان جمع و گرم و صمیمی...
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
امروز متن بیانیه‌ی مشترک تیم‌های مذاکره کننده‌ی ایران و ۱+۵ توسط خانم موگرینی و دکتر ظریف - وزیر امور خارجی ایران - خوانده شد. طبق توضیحاتی که در این بیانیه داده شد متن توافقنامه بلند بالاست و دارای پیچیدگی زیادی است ؛ شاید باید چند قدم فاصله گرفت و از کمی دورتر به این توافق نگاه کرد. اینکه فرای همه‌ی هیاهوها و هیجان‌زدگی‌ها توافق حاصل شده به سود ایران است یا نه؟به نظر من این توافق قدمی بزرگ و رو به جلو برای دیپلماسی ایران محسوب می‌شود و از این رو باید به تیم مذاکره کننده‌ی ایرانی تبریک گفت. البته نباید فراموش کرد که موفقیت بدست آمده در رسیدن به یک تفاهم مشترک تنها حاصل زحمات تیم مذاکره کننده‌ی کنونی نیست و شاید تا حدود زیادی هم وام‌دار زحمات تیم‌های قبلی مذاکره کننده - دکتر لاریجانی و دکتر جلیلی - و رییس جمهور پیشین ایران یعنی محمود احمدی‌نژاد باشد ؛ چرا که سیاست کوتاه نیامدن تیم قبلی و حتی غنی‌سازی ۲۰٪ اورانیوم در مقابله به مثل با زورگویی‌ها و زیاده‌خواهی‌ها ، ترفند مناسبی برای به نرمش در آوردن طرف غربی بود. به نظر من طرف غربی این بار مصمم‌تر از پیش پای میز مذاکره آمده بود تا به هر طریقی شده به این توافق دست پیدا کرده و برای خودش امتیازاتی بگیرد که اگر در این امر موفق نمی‌شد بیم آن را داشت که حتی ایران به غنی سازی بیش از ۲۰٪ نیز دست پیدا کند.در حال حاضر با توجه به آنچه که از این توافق به گوش می‌رسد به راستی می‌توان گفت که توافق حاصل یک توافق برد-برد برای طرفین بود با این توصیف که کفه‌ی ترازو برای امتیازاتی که ایران برای خودش گرفت به مراتب سنگین‌تر از کفه‌ی امتیازاتی است که به طرف غربی مذاکرات داده شده است! چه اینکه محدودیت‌های عنوان شده در متن توافق و محدودیت در میزان غنی سازی در مدت معین آن چنان برنامه‌ی هسته‌ای ایران را دچار اختلال نخواهد کرد چرا که تا زمان تعیین شده غنی‌سازی بیش از آنچه مورد توافق واقع شده به واقع نیاز ایران در این مدت نیست! در مقابل آزادسازی منابع مالی و رفع تحریم‌های ظالمانه و یک جانبه علیه جمهوری اسلامی ایران می‌تواند موجب رشد و شکوفایی ایران اسلامی باشد که این کوتاه آمدن ایران در برنامه‌ی هسته‌ایش را می‌توان به تعبیری همان نرمش قهرمانانه که در فرمایشات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود توصیف کرد.به هر روی گذشت زمان و میزان پایبندی طرفین به معاهدات و اجرای مفاد این تفاهم‌نامه - به خصوص در طرف غربی - به خوبی نشان‌گر این خواهد بود که آیا به راستی این تفاهم به سود ایران بوده یا خیر و آیندگان از این بیانیه‌ی مشترک به عنوان یک روز تاریخی و موفقیتی بزرگ در دیپلماسی ایران یاد خواهند کرد یا خیر...؟!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
دهم اردیبهشت روز ملی خلیج فارس است. این روز در واقع سالروز خروج پرتغالی‌ها از تنگه‌ی هرمز و خلیج فارس است ؛ در حالیکه اتحادیه عرب از سال ۱۹۶۴ رسماً نام خلیج فارس رابرای عرب‌زبانان ممنوع کرده بود اما در ایران رسانه‌های گروهی تا سال ۱۳۸۱ در این مورد سکوت کردند و مطبوعات حاضر نبودند پژوهش‌های دفاع از نام خلیج فارس را چاپ کنند؛ آنچه منتشر شد یک جلد اطلس و دو جلد کتاب در تیراژ بسیار اندک بود که دایره‌ی کاربرد آن از چند کتابخانه و استاد دانشگاه فراتر نرفت. اما از سال ۱۳۸۱ با آمدن وبلاگ‌های فارسی رسانه‌های گروهی از انحصار خارج شد و وضعیت تغییر کرد و اولین وبلاگها و پژوهشها در دفاع از نام خلیج فارس منتشر شد و در نتیجه موجی ایجاد شد که محافل رسمی مجبور به دنباله‌روی از این موج گردید که توجه به این موضوع نقش و اهمیت ظهور وبلاگ و حضور وبلاگ‌نویسان ایران در جامعه‌ی جهانی را به خصوص در دهه‌ی هشتاد شمسی بیش از پیش نمایان می‌کند. شاید بد نباشد از موسسان پرشین‌بلاگ - اولین سرویس وبلاگ فارسی - عطا خلیقی سیگارودی ، سهند قانون و بهرنگ فولادی نیز یادی کنیم که بستر مناسب جهت ایجاد این موج را فراهم آوردند.
  • ۰ نظر
  • ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۴۸
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
هنوز هم گاه‌گاهی به قول قدیمی‌ها پیچ رادیو را باز می‌کنم و گوش می‌کنم!! کلاً رادیو را دوست دارم ؛ با خودش آرامش می‌آورد. گاهی صدای مازیار ، فرهاد مهراد و حتی ویگن را در رادیو می‌شنوم. امروز هم یکی از همان روزها بود. وقتی صدای مازیار و آن آهنگ معروف ماهی‌گیر را شنیدم بی‌درنگ از خودم پرسیدم چرا اینقدر ما ایرانی‌ها مرده‌پرست هستیم؟! تا زمان زنده بودن این هنرمند هرگز صدایش از رادیو و تلویزیون ما پخش نمی‌شد اما بعد از فوتش هم آلبومش مجوز پخش گرفت و هم صدایش پخش شد. چرا؟ چرا زمانی که زنده بود به او و امثال او مجال ندادیم تا لذت کنار مخاطب بودن و برای مخاطب خواندن را بچشد؟نفر بعدی‌ای که برای ما عزیز می‌شود کیست؟‌!!عمری را که از هنرمندان لوس‌آنجلس گرفتیم را چه کسی به آنها بر می‌گرداند؟ کاش می‌شد اگر قرار است هنرمندی بمیرد و بعد صدایش را از رادیو و تلویزیون مجاز خودمان بشنویم ، این اتفاق نمی‌افتاد. کاش کسی پیدا می‌شد و دستی برای آشتی و دوستی هنرمندان به اصطلاح لوس‌آنجلسی و دولت دراز می‌کرد...تصور کن کنسرت حبیب، معین ، ابی و شهرام شب‌پره در تهران..!!آیا نوع موسیقی‌ای که از این هنرمدان می‌شنویم غیرمجازتر از نوع داخلی آن است؟ یا به صرف زندگی آنها در آمریکا ، مطرب خطابشان می‌کردیم و می‌کنیم؟!
  • ۱ نظر
  • ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۲۹
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
به خاطر دارم دوران تحصیل ابتدایی ، درسی داشتیم بنام شهر ما خانه‌ی ما...این درس باعث شد تا به امروز حتی یک آشغال روی زمین نریزم و حتی در مواقعی که سطل آشغال در دسترس نبود زباله‌ای که در دست داشتم رو همراهم نگه دارم تا به اولین سطل آشغال برسم و بندازم درون سطل.متأسفانه با وجود اینکه بارها راجع به این موضوع نوشتم ولی باز هم دلم میخ‌خواد بنویسم! بعضی‌ها ظاهراً این موضوع رو بد متوجه شدند و چون فکر می‌کنند شهر ما خانه‌ی ماست پس باید هرچه که در دست دارند روی زمین بریزند و تمام محتوای مغز و دل و روده و حلقشون رو روی زمین بریزند به سبکی که تو خونه‌ی خودشون هم انجام میدن حتماً!!!توی این مسیری که میومدم سر صبحی واقعاً حالم بد شد. من نمیدونم بعضی‌ها از کدوم فرهنگ دم می‌زنند؟!!
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
سوره‌ی بقره - آیه‌ی 168 و 169ای مردم! از نعمتهای حلال و پاکیزه‌ای که در زمین است بخورید ؛ و از گامهای شیطان پیروی نکنید زیرا او دشمن آشکار شماست.او شما را فقط به بدی و کار زشت فرمان می‌دهد و نیز دستور می‌دهد آنچه را که نمی‌دانید به خداوند نسبت دهید.امروز توی بنگاه بحثی پیش کشیده شد مبنی بر اینکه ایرانی‌ها از دیرباز انسان‌های با فرهنگی بودند و از زمانی که اسلام وارد ایرانیان شد ، دزدی و دغل و کلاهبرداری و ... وارد ایرانیان شد!گوینده متصور بود که دین برای ایرانیان نبوده و برای اعراب بی‌فرهنگ آن زمان نازل شده ؛ استدلال هم می‌کرد که روایت هست مبنی بر اینکه اساساً دین برای این آورده شده که انسانهای نا اهل ، اهل شوند و بدانند که راه درست چیست و به آزار انسان‌های دیگر نپردازند و زمین را به گند نکشند! اسلام برای ایرانی‌های با فرهنگ نیامده! عرب‌ها به ایران هجوم آوردند و دینشان را به ما خوراندند و فکر می‌کردند چیزی که برای آنهاست باید شامل ما هم باشد و ما را هم مطیع آن کنند در صورتی که اینگونه نبوده! اصلاً ایرانی‌ها با فرهنگ بودند و نیازی به دین نداشتند! اسلام دینی است پر از خشونت آن هم برای اینکه در مقابل اعراب زبان نفهم آن زمان راه دیگری نبوده!!من تلاش کردم گوینده را قانع کنم که در اشتباه است. گرچه شکی در فرهنگ غنی ایرانیان باستان نیست اما دین برای این آمد که به انسان‌ها یادآوری شود دلیل زیستنش روی زمین چیست؟! انسان باید عبودیت کند و خدا را پرستش نماید!! گرچه انسان موجودی مختار است اما باید فرمان‌بردار باشد.در نهایت گوینده روی حرف خود ایستاد و من هم که چون ادعایی بر داشتن سواد کافی برای پاسخگویی به وی نداشتم از ادامه‌ی بحث صرف نظر کردم. اما واقعاً این اسلام است که فرهنگ ایرانیان را خراب کرده یا این بندگی نصفه و نیمه‌ی ماست که چهره‌ی اسلام را خراب کرده است؟!شیطان همیشه از راهی برای فریب دادن وارد می‌شود که تشخیص درست و غلط از هم سخت باشد...! کاش فریب شیطان را نخوریم...
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
صورت سوال بالا به اندازه ی کافی روشن هست و حتماً برای خیلی ها جواب این پرسش مسئله بوده و هست. برای خود من مدتهاست که این سوال مطرحه چرا جنگ رو خاتمه ندادیم تا این همه کشور زیر فشار نره و شهید ندیم؟! البته برای من هم پاسخ این پرسش از زمانی مطرح شد که از دهان دیگران شنیدم و چون اطلاعاتی نداشتم ( و هنوز هم ندارم ) می گشتم تا پاسخ درستی برای این قضیه پیدا کنم. معمولاً هر جایی که مطلبی در این باره نوشته شده بطور کلی با جبهه گرفتن مقابل کسانی که این پرسش رو مطرح میکردن و پاسخ این سوال رو با سوالی دیگر که " چرا این پرسش رو دارید؟ " میدادند و مثل یک تابو عمل می کردند.گویی این مسئله هرگز نباید تکرار شود و اصلاّ نباید مطرح باشد. بی تعارف باید بگم این سبک پاسخ ها باعث میشد من بیشتر به منطقِ بی منطقِ پشت جنگ شک کنم!!پاک کردن صورت مسئله نشان از ناتوانی پاسخ دهنده داشته و داره ؛ و این رو به ذهن مخاطب متراتب می کنه که شاید پاسخ منطقی پشت قضیه نیست. اما امشب برای اولین بار توی برنامه ی تلویوزیونی بنام " سطر ناخوانده " آقای شمعخانی (نمیدونم چرا به دلم نمیشینه اصلا!!  ) به این سوال پاسخ قشنگی داد که بد ندیدم اینجا بنویسم:" ما در زمان جنگ 3 درخواست داشتیم تا جنگ رو خاتمه بدیم. اول اینکه متجاوز معرفی و تنبیه بشه. دوم اینکه زمینهای اشغالی تخلیه بشه. سوم اینکه تضمینی وجود داشته باشه که عراق مجدداً حمله نکنه. در طول جنگ تحمیلی بارها قطعنامه صادر شد و ما نپذیرفتیم چون توی تمام اونها فقط فرمان آتش بس بود و مشخص نمیکرد که متجاوز کیه و تکلیف زمین های اشغالی معلوم نبود. بعد از آزادسازی خرمشهر قطعنامه ای صادر نشد تا ایران اون رو بپذیره! قطعنامه های قبلی هم که ایراد بهشون وارد بود و ما قبول نداشتیم. به علاوه ما زمانی که دشمن رو شکست دادیم و دشمن در جبهه ی ضعف بود ، نمیتونستیم بهش مجال بدیم و بگیم آتش بس! چرا که همین مجال ممکن بود باعث بشه اونها نفسی تازه کنند و با نقشه های جدیدتر و تقویت قوا مجدد به ما حمله کنند که در اون صورت ضربه های جبران ناپذیری به کشور و نظام وارد می شد. بعلاوه امروز که سی سال از جنگ میگذره این سوال مطرح می شد که چرا آن زمان که دشمن تازه شکست خورده بود و ما می توانستیم پیروز بشیم دشمن رو به حال خودش رها کردیم تا نفس تازه کنه و مجدد به کشور حمله کنه؟!"نمیخوام بگم که این همون پاسخیه که دنبالش بودم اما حداقل مثل آبی بود روی آتش. به خصوص وقتی که بیشتر فکر می کنم می بینم پر بیراه هم نیست.چه اینکه در همین جنگ اخیر اسرائیل و حزب الله ، اسرائیل چندین بار پای میز مذاکره اومد و آتش بس چند روزه اعلام کرد اما در همون مدت زمان مذاکره اسرائیل به غزه حمله کرد و  در واقع از این زمان برای نفس تازه کردن استفاده می کرد.شاید این پاسخ ، دقیقاً پاسخ صحیح این سوال نباشه اما قطعاً برای من تا امروز این بهترین پاسخی بود که من دریافت کرده بودم.مسئله ی جنگ یک مسئله ی سیاسی نیست. اتفاقاً دقیقاً یک مسئله ی ایرانی ، ملی و اجتماعی هستش. پس اگر کسی به دنبال پاسخ سوالهاش درباره ی جنگ رفت بهش برچسبهای مختلف نچسبونید! تبعات اجتماعی و حتی ملی میهنی همون جنگ هنوز هم در جامعه ی ایران ما حس میشه و خدا میدونه که اگر ما این شهدا رو نداشتیم وضعیت امروز ما مثل عراق می شد یا مثل سوریه؟! و یا شاید هم بدتر از هر دو ...همین و بس...***پی نوشت : در حال تدوین یک کلیپی هستم برای شهدای روستای پهمدان و از صدای رضا روح پور روی این کلیپ استفاده کردم. امروز و فردا توی وبلاگم منتشرش میکنم.
  • ۰ نظر
  • ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۳۸
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
امشب تیم ملی ایران بازی داره ... من بعد از این چند شب که نتایج عجیب و غریبی دیدم دلم خواست یکی از اون نتایج عجیب و غریب هم برد تیم ملی ایران مقابل نیجریه باشه. براشون دعا کنیم ...
  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۴۸
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی