- ۰ نظر
- ۰۸ بهمن ۹۰ ، ۰۸:۳۲
سلام به دوستای نازنینم دوستان گلم امروز یک خواهشی ازتون دارم. میدونم اوضاع اینترنت داغونه و اعصاب های دوستان گل من داغون تر... ولی خواهشی که ازتون دارم اینه که حتما حتما شماره ی دوم کوچه باغ دانلود کنید و بخونید و بازم حتما حتما برام نظر بذارید و بگید نظرتون چیه. شماره ی دوم کوچه باغ با یک ماه تاخیر بدلیل فصل امتحانات منتشر شد. اگه خوشتون اومد از این شماره ممنون میشم که توی وبلاگاتون ما رو به دوستانتون هم معرفی کنید. ضمنا همچنان از همه ی دوستان از مبتدی تا حرفه ای که علاقمند به نوشتن در این ماهنامه هستند صمیمانه دعوت میکنیم به کوچه باغ ملحق بشن. چه دوستانی که داستان کوتاه مینویسن و یا دوستانی که فکر میکنن توانایی در زمینه های فرهنگی و هنری دارند و یا میتونن خبرهایی در این زمینه ها در اینترنت پیدا کنند و یک بخش خبری داشته باشند با ایمیلی که توی ماهنامه هست تماس بگیرن. عزیزانی که در این شماره کنار ما بودند : دکتر مهدی بوترابی بهرنگ قدرتی مجید مصطفوی سید علیرضا رئیسی صبا . ح سعید داوری مسعود ساکی کوروش اصلانی مهدی موحدی امین مهدیه خردمند محمد طاها ستاره - ز گلی سر دبیر : مینو بدیعی مدیر مسئول گاهنامه ی کوچه باغ : اسماعیل محمدنژاد لینک دانلود
همونطور که تو تصویر می بینید بصورت شعر تو این کتاب آموزش داده شده که بچه ها... خودتون بخونید شعر دیگه من چی بگم؟! والا!!
با طلوع آفتاب در آفریقا،غزال شروع به دویدن می کند و می داند که باید از شیر سریعتر باشد تا زنده بماند...!
با طلوع آفتاب در آفریقا،شیر شروع به دویدن می کند و می داند که باید از غزال سریعتر باشد تا از گرسنگی نمیرد...!
مهم نیست که تو غزال هستی یا شیر؟! با طلوع آفتاب دویدن را آغاز کن...!
سلام
متاسفانه نشد برای ماه مبارک رمضان پست جدید بذارم.
امیدوارم ماهی پر برکت رو در پیش رو داشته باشین و منو از دعاهاتون بی نصیب نذارید!
سایه سپید عزیز!
از زحماتت ممنون و امیدوارم اجر تلنگری رو که به ما زدی رو بگیری و به هر آنچه آرزوته برسی. ( خانم سایه سپید در وبلاگشون اقدام به نام نویسی برای ختم قرآن گروهی کردن که با استقبال زیادی روبرو شد. برای رفتن به دنیای دیدنی سایه سپید کمربندها را بسته... نفسی عمیق بکشید و به آرامی اینجا کلیک نمایید!!! )
باز هم برای دوستان از درگاه ایزد منان ماه پربرکتی رو براتون خواستارم و امیدوارم این ماه تمرینی باشه برای قبولی در امتحانات آینده!!!
زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست...
امتحان ریشه هاست...
ریشه هم هرگز اسیر باد نیست...
زندگی چون پیچک است...
انتهایش می رسد نزد خدا...
اگه مدت زیادی از آخرین باری که از ته دل خندیدین میگذره این داستان زیبا رو بخونید تا از خنده غش کنید!!!کباب غاز که به نام از ماست که بر ماست هم شهرت داره،اثر استاد بزرگ ادبیات داستان نویسی،محـــــــــمد علی جمالزاده است.خیلی دنبال یک شرح حال خوب از این استاد بزرگ گشتم تا در این پست براتون بذارم!اگه این داستان رو نخوندید حتما بخونید!البته خیلی ها شاید تو بعضی کتب درسی این داستان رو خونده باشن اما توصیه میکنم که بازم بخونن!بدلیل زیبایی این داستان میشه اونو چند باره هم خوند و سیر نشد!البته ناگفته نماند که در کتب درسی بعضی جاها سانسور شده!!! اما اینجا متن کاملتری هست که به خوندنش می ارزه!در واقع مثالهای خنده داری داره که در گذشته رایج بود و الان مورد استفاده قرار نمی گیرن!قبل از شروع داستان شرح حالی از استاد بخوانیم:محمدعلی جمالزاده سال 1274 هجری شمسی در خانوادهای مشروطهخواه به دنیا آمد. در 17 سالگی برای تحصیل به بیروت رفت و پس از چندی رهسپار پاریس شد. جمالزاده پس از تحقیق دربارهی مزدک ، بررسی روابط قدیم روس و ایران را در مجله کاوه برلین به چاپ رساند و آنگاه «گنج شایگان» را در باب اقتصاد ایران نوشت. اولین مجموعه داستانهای کوتاه ایرانی را تحت عنوان «یکی بود یکی نبود» در سال 1300 منتشر کرد و به اعتبار همین کتاب او را آغازگر واقعگرایی در نثر معاصر فارسی دانستهاند. ( البته من در بسیاری از مقالاتی که درباره ی ایشان خوانده ام،از ایشان به عنوان پدر داستان نویسی ادبیات فارسی ایران نیز یاد شده! چرا که " یکی بود یکی نبود " اولین مجموعه ی داستان کوتاه ایران به حساب می آمد و تا جایی که من میدانم در آن دوره اصولا چیزی به نام داستان کوتاه در ادبیات ما وجود نداشته است! به جز چند ترجمه از آثار بزرگان جهان که به فارسی برگرداند شده بود! ) در داستانهای جمالزاده گوشههایی از زندگی ایرانیان در دوره مشروطه به صورتی انتقادی و با نثری ساده، طنزآمیز و آکنده از ضربالمثلها و اصطلاحهای عامیانه، تصویر شده است. جمالزاده 15 سال در برلین ماند و در آنجا کارمند سفارت ایران بود و همزمان در روزنامه کاوه، مقاله مینوشت. در سال 1311 به ژنو رفت و کارمند دفتر بینالمللی کار شد. این نویسنده در سال 1355 شرح حال خود را در «راهنمای کتاب» نوشت و مقالات زیادی نیز در بسیاری از مجلات به چاپ رساند و کتابهای مختلفی از جمله «خسیس» مولیر و «ویلهم تل» شیلر را به فارسی ترجمه کرد. نثر جمالزاده دلنشین و شیرین است. تسلط بر اصطلاحات مذهبی و روایات اسلامی از شاخصههای نثر اوست. جمالزاده در دوران کهولت به مدت پنج سال مشغول نوشتن خاطرات و مکاتبه با نویسندگان شد. وی در تاریخ 15 آبان سال 1376 در شهر ژنو سویس از دنیا رفت.از آثار زنده یاد میتوان به: - «دارالمجانین»، «سرگذشت عمو حسینعلی» در سال 1321 - «سروته یک کرباس» 1323 - «قلتشن دیوان» 1325 - «صحرای محشر»، «هزار پیشه» 1326 - «معصومه شیرازی» 1333 - «تلخ و شیرین» 1334 - «شاهکار»1337- «کهنه و نو»، « قصه قصهها» و «قصههای کوتاه قنبرعلی» 1338 - « هفت کشور» و «غیر از خدا هیچکس نبود» 1340 - «شورآباد» 1341 - «خاک و آدم » و «صندوقچه اسرار» 1342 - «آسمان و ریسمان» 1343 - «مرکب محو» 1344- «قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار» 1352 - «قصه ما به سر رسید» 1357 اشاره نمود.و اینک این داستان زیبا و خواندنی را در ادامه ی مطلب بخوانید.