Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید

اگه مدت زیادی از آخرین باری که از ته دل خندیدین میگذره این داستان زیبا رو بخونید تا از خنده غش کنید!!!کباب غاز که به نام از ماست که بر ماست هم شهرت داره،اثر استاد بزرگ ادبیات داستان نویسی،محـــــــــمد علی جمالزاده است.خیلی دنبال یک شرح حال خوب از این استاد بزرگ گشتم تا در این پست براتون بذارم!اگه این داستان رو نخوندید حتما بخونید!البته خیلی ها شاید تو بعضی کتب درسی این داستان رو خونده باشن اما توصیه میکنم که بازم بخونن!بدلیل زیبایی این داستان میشه اونو چند باره هم خوند و سیر نشد!البته ناگفته نماند که در کتب درسی بعضی جاها سانسور شده!!!  اما اینجا متن کاملتری هست که به خوندنش می ارزه!در واقع مثالهای خنده داری  داره که در گذشته رایج بود و الان مورد استفاده قرار نمی گیرن!قبل از شروع داستان شرح حالی از استاد بخوانیم:محمدعلی جمالزاده سال 1274 هجری شمسی در خانواده‌ای مشروطه‌خواه به دنیا آمد. در 17 سالگی برای تحصیل به بیروت رفت و پس از چندی رهسپار پاریس شد. جمالزاده پس از تحقیق درباره‌ی مزدک ، بررسی روابط قدیم روس و ایران را در مجله کاوه برلین به چاپ رساند و آنگاه «گنج شایگان» را در باب اقتصاد ایران نوشت. اولین مجموعه‌ داستان‌های کوتاه ایرانی را تحت عنوان «یکی بود یکی نبود» در سال 1300 منتشر کرد و به اعتبار همین کتاب او را آغازگر واقعگرایی در نثر معاصر فارسی دانسته‌اند. ( البته من در بسیاری از مقالاتی که درباره ی ایشان خوانده ام،از ایشان به عنوان پدر داستان نویسی ادبیات فارسی ایران نیز یاد شده! چرا که " یکی بود یکی نبود " اولین مجموعه ی داستان کوتاه ایران به حساب می آمد و تا جایی که من میدانم در آن دوره اصولا چیزی به نام داستان کوتاه در ادبیات ما وجود نداشته است!  به جز چند ترجمه از آثار بزرگان جهان که به فارسی برگرداند شده بود! ) در داستان‌های جمالزاده گوشه‌هایی از زندگی ایرانیان در دوره مشروطه به صورتی انتقادی و با نثری ساده، طنزآمیز و آکنده از ضرب‌المثل‌ها و اصطلاح‌های عامیانه، تصویر شده است. جمالزاده 15 سال در برلین ماند و در آنجا کارمند سفارت ایران بود و همزمان در روزنامه کاوه، مقاله می‌نوشت. در سال 1311 به ژنو رفت و کارمند دفتر بین‌المللی کار شد. این نویسنده در سال 1355 شرح حال خود را در «راهنمای کتاب» نوشت و مقالات زیادی نیز در بسیاری از مجلات به چاپ رساند و کتاب‌های مختلفی از جمله «خسیس» مولیر و «ویلهم تل» شیلر را به فارسی ترجمه کرد. نثر جمالزاده دلنشین و شیرین است. تسلط بر اصطلاحات مذهبی و روایات اسلامی از شاخصه‌های نثر اوست. جمالزاده در دوران کهولت به مدت پنج سال مشغول نوشتن خاطرات و مکاتبه با نویسندگان شد. وی در تاریخ 15 آبان سال 1376 در شهر ژنو سویس از دنیا رفت.از آثار زنده یاد میتوان به: - «دارالمجانین»، «سرگذشت عمو حسینعلی» در سال 1321 - «سروته یک کرباس» 1323 - «قلتشن دیوان» 1325 - «صحرای محشر»، «هزار پیشه» 1326  - «معصومه شیرازی» 1333  - «تلخ و شیرین» 1334  - «شاهکار»1337- «کهنه و نو»، « قصه قصه‌ها» و «قصه‌های کوتاه قنبرعلی» 1338  - « هفت کشور» و «غیر از خدا هیچکس نبود» 1340  - «شورآباد» 1341  - «خاک و آدم » و «صندوقچه اسرار» 1342  - «آسمان و ریسمان» 1343  - «مرکب محو» 1344- «قصه‌های کوتاه برای بچه‌های ریشدار» 1352  - «قصه ما به سر رسید» 1357                                       اشاره نمود.و اینک این داستان زیبا و خواندنی را در ادامه ی مطلب بخوانید.

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

سال گذشته آلبوم دوم راما به بازار آمد. یکی از آهنگ های این آلبوم که خیلی به دل من نشست آهنگ زیبای " درخت و برگ " بود که اگر اشتباه نکنم شعر و آهنگ آن  کار خود راما بود.اولین باری که این آهنگ رو شنیدم واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم؛خصوصا وقتی بیت آخر رو می خوند اشک از چشام جاری می شد. چون هم آدم احساساتی هستم و هم با موسیقی ارتباط عجیبی برقرار می کنم.از زیبایی کار که اصلا نمی شه گذشت. شما هم این شعر رو در ادامه بخونید تا ازش لذت ببرید!

  • ۰ نظر
  • ۲۸ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۳:۱۹
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
سلام به همه ی دوستای نازنینم! بالاخره آقای روح پور رو مجددا پیدا کردم و امروز با ایشون ملاقاتی داشتم.ممنون که به من ایمیل زدید و آلبوم جدید ایشون رو در خواست کردید ، من بهشون پیغامهاتونو رسوندم. اگه بخوان با شما تماس میگیرند.اگه دوستی علاقه مند بود که آلبوم جدید آقای روح پور رو به نام مرد زخمی داشته باشه به من ایمیل بزنه - آدرس ایمیل تو پروفایلم هست - تا با آقای روح پور تماس بگیرم و اگه ایشون خواستن  از طریق خودشون دریافت کنند. چون من کاری به این کارا ندارم!!! تحویل و.. با خودتون.من فقط اطلاع رسانی کردم. پی نوشت بسیار بسیار بسیار مهم:دوستان نازنینم ، خصوصا عزیزانی که با جستجو در گوگل به این وبلاگ تشریف میارن.لطفا به تاریخ پستها توجه نمایید. بعد از یک سال عزیزان لطف می کنند و آلبوم آقای روح پور را می خواهند.به این دسته از عزیزان عرض کنم بنده زمانی شاگرد آقای روح پور بودم.به دلیل رابطه ی شاگردی-استادی تعدادی از آلبوم ها توسط ایشون به من واگذار شد که به دست علاقمندانشون برسونم.البته این وسط هیچ گونه سود مالی هم در جریان نبود! فقط بدلیل شاگردی!برخی دوستان هم میگن چرا دانلود نمیشه و یا چرا پخش نمیشه؟!من هزاران بار در جاهای مختلف این وبلاگ عرض کردم! دانلود کردن آهنگهایی که آلبوم اصل در بازار موسیقی در دسترس عموم قرار داره " حرام " است.حداقل برای حمایت از هنرمند محبوبتون آلبوم ها رو بخرید.هرکی که باشه فرقی نداره.اون زمان که این پست منتشر شد وبلاگ من رنک بالایی نداشت و به همین دلیل هم با استقبال مواجه نشد و بدون حتی یک درخواست تمام آلبوم ها به آقای روح پور تحویل داده شد.کلاس های منم تموم شده بود و دیگه ایشون رو ندیدم و خبری از ایشون و آلبومشون ندارم.ضمنا همون زمان از ایشون شنیدم که بالاخره موفق شدند این آلبوم رو به شرکت فرهنگی - هنری ایران گام تحویل بدن برای انتشار.بنابراین تمام حقوق مادی و معنوی این اثر در انحصار شرکت ایران گام هستش و از اون تاریخ به بعد گمان نکنم آلبومی توسط ایشون به کسی تحویل داده شده باشه.کل این پی نوشت رو خطاب به اون دسته از عزیزانی عرض کردم که تازه این مطلب رو می بینن و ایمیل میدن که آلبوم میخوان و از اون جالبتر اینکه خیلی از دوستان با ناراحتی و عصبانیت توی ایمیل ها و یا کامنت ها میگن :پس کو لینک دانلودش؟؟؟!!دوست عزیزی به اسم آرمان که شاید بشناسم ایشون رو تاکید کردند که امتیاز به شرکت ایران گام تعلق داره! بنده هیچ گونه مسئولیتی نداشته و ندارم.حتی تنها نسخه ای که خودم دارم هم به استادم پول دادم و ازش خریدم.کاملا حلال!!پس لطفا دیگه درخواست آلبوم نکنید که مجبور نشم هر روز بگم دوست عزیز تاریخ اون پست مال یک سال و خورده ای پیش بود!شاد باشید و مانا
  • ۰ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۳:۲۳
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
صد مبارک به تو آن عید که فردا باشدنوروز نوید وصل دلها باشدامید که با فضل خداوند جلیسال فرج مهدی زهرا باشد
  • ۰ نظر
  • ۲۸ اسفند ۸۸ ، ۱۹:۵۶
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
ویکتور هوگو از نویسنده هاى شهیر و نام آشنا ، در ٢٢ مه ١٨٨۵ در پاریس در گذشت. آرامگاه وى در پانتئون در نزدیکى پارک لوگزامبورگ است. "خواندنى ترین آرزوهاى تاریخ" نام دل نوشته هاى ویکتور هوگو است که تنها پس از درگذشت وى در منزلش پیدا شد و بدلیل شیوایى و رسایى کلامش منتشر شد. در واقع هوگو هیچ گاه قصد چاپ و انتشار دست نوشته هایش را نداشت. پیشنهاد مىکنم در ادامه ى مطلب حتما قسمتهایى دل انگیز از این کتاب را بخوانید!
  • ۰ نظر
  • ۱۴ اسفند ۸۸ ، ۰۱:۰۳
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
قبل از اینکه برم سربازى حدود یک سال شاگرد سلفژ و گیتار رضا روح پور (خواننده ى آلبومهاى ردپا و مرد زخمى) بودم. آلبوم مرد زخمى که یه کار متفاوت بود هیچ وقت از وزارت ارشاد مجوز پخش نگرفت ؛ اما جالبه که دلیلش رو بدونید! رضا روح پور یک استودیوى خانگى داشت - مثل اکثر هنرمندان - که شرط شرکت تو کلاس هاى سلفژ،ظرفیت و صداى خوب متقاضى بود. به هر حال من هم چون از بچگى به موسیقى علاقه داشتم ، خیلى اتفاقى شرکت کردم و بعد از چند ماه با من تماس گرفتند و گفتند قبول شدم.
  • ۰ نظر
  • ۰۶ اسفند ۸۸ ، ۱۲:۲۲
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
نامه هایم را ربودند،نامم را...شعر بى من تر از من را...من اینجا دلم تنگ است...من اینجا حرفها دارم با "تو" ولى...مى‌خواهم "تا آخرین نایم" را از "تو" بنویسم... اگر چه مى ربایندشان این موشهاى "گربه ندیده!" بگذار بربایند شعرم را... باز هم "مى ریسم" از نو... با بند بند وجودم... با تک تک سلولهاى خونینم... مى نویسم از "من" و از "ما" و از "تو"... بارى اگرچه مى ربایند "قلمم" را... قلمى خواهم ساخت از "شعر بى قلم" نوشته ام را...
  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۸۸ ، ۲۳:۲۰
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
میدونى قصه ى خیلى از ما آدما مثل چى مى مونه؟ مثل "پینوکیو" که همیشه "گربه نره" و "روباه مکار" گولش مى زدند! بالاخره یه روز از روى "سادگیش" دروغگو شد و مى خواست با دروغاش دروغ قبلى رو بپوشونه! اما نمى شد! چون هر بار دروغ مى گفت،دماغش دراز مى شد!!! و همه مى فهمیدن دروغ میگه! تا یه روز "فرشته ى مهربون" اومد و بهش یاد داد که دیگه دروغ نگه و در عوضش قول داد پینوکیو رو به شکل آدم در بیاره! من هم تو این دنیاى بى رحم دنبال یه "فرشته ى مهربونم!!" شاید اون فرشته "تو" باشى...!!! همه ى ما براى مقابله با "شیطان" یه "فرشته ى مهربون" مى خوایم... پس به دنبالش بگردیم...
  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۸۸ ، ۲۳:۱۷
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
چنین است رسم سراى کهنگاهى طبل شادى،گاهى کوس غمچنین است رسم سراى سپنجگاهى ناز و نوش و گاهى درد و رنجچنین است رسم سراى فریبگاهى در فراز و گاهى در نشیببه بازیگرى ماند این چرخ مستبه بازیگرى نماید به ٧٠ دست
  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۸۸ ، ۲۳:۱۶
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
ناگاه صداى خیس رعدى پیچید...باران که بیاید همه عاشق هستند...
  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۸۸ ، ۲۲:۰۰
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی