Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

Sourire

میزی برای کار|کاری برای تخت|تختی برای خواب|خوابی برای جان|جانی برای مرگ|مرگی برای یاد|یادی برای سنگ|این بود زندگی؟؟؟

سلام خوش آمدید
میدونى قصه ى خیلى از ما آدما مثل چى مى مونه؟ مثل "پینوکیو" که همیشه "گربه نره" و "روباه مکار" گولش مى زدند! بالاخره یه روز از روى "سادگیش" دروغگو شد و مى خواست با دروغاش دروغ قبلى رو بپوشونه! اما نمى شد! چون هر بار دروغ مى گفت،دماغش دراز مى شد!!! و همه مى فهمیدن دروغ میگه! تا یه روز "فرشته ى مهربون" اومد و بهش یاد داد که دیگه دروغ نگه و در عوضش قول داد پینوکیو رو به شکل آدم در بیاره! من هم تو این دنیاى بى رحم دنبال یه "فرشته ى مهربونم!!" شاید اون فرشته "تو" باشى...!!! همه ى ما براى مقابله با "شیطان" یه "فرشته ى مهربون" مى خوایم... پس به دنبالش بگردیم...
  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۸۸ ، ۲۳:۱۷
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
چنین است رسم سراى کهنگاهى طبل شادى،گاهى کوس غمچنین است رسم سراى سپنجگاهى ناز و نوش و گاهى درد و رنجچنین است رسم سراى فریبگاهى در فراز و گاهى در نشیببه بازیگرى ماند این چرخ مستبه بازیگرى نماید به ٧٠ دست
  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۸۸ ، ۲۳:۱۶
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
ناگاه صداى خیس رعدى پیچید...باران که بیاید همه عاشق هستند...
  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۸۸ ، ۲۲:۰۰
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
من خودم دیدم ستارهنور نداره بی فروغهتو اصلا دوستم نداشتیهر چی که گفتی دروغه!هنوزم عاشقتم منجون چشمات،جون دریاولیکن یادت بمونهخوب منو گذاشتی تنها...
  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۸۸ ، ۱۰:۲۷
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
This is the month of kisses,surprises,proposal & dates...Chocolates & gifts...Hug & love songs! It's February!!Wishing you a Love filled... HAPPY VALENTINE'S DAY
  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
قصه‌ی لب‌های یخ بسته

نباید به پشت سر نگاه کنم  

آخه راه رفته دیدن نداره

دیگه هر چشمى بذار گریه کنه  

صداى گریه شنیدن نداره  

 

قصه ى لب هاى یخ بسته که خوندن نداره  

آخه اینجا با دروغ هاى تو موندن نداره  

 

همه ى روزها برام مثل همه 

دیگه زندگى برام جهنمه  

واسه تو یه پنجره دنیائیه  

واسه من یه پنجره خیلى کمه 

همینه که من به شب

دیگه تن در نمى دم  

از غم قصه ى تو گریه مو سر نمى دم   

 

قصه ى لب هاى یخ بسته که خوندن نداره 

آخه اینجا با دروغ هاى تو موندن نداره   

تو میخواى منو تو مرداب ببینى  

منو عاشق، منو بى تاب ببینى  

اما من به قصه هات گوش نمى دم  

تو باید موندنم و خواب ببینى  

قفل تنهایى من  یه روز آخر وا میشه  

اگه از اینجا برم کلیدش پیدا میشه 

(قصه ى لبهاى یخ بسته : شهیار قنبرى)

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
یاد تو

تو یعنى روح باران را  

متین و ساده بوسیدن

و یا در پاسخ یک لطف  

به روى غنچه خندیدن  

کنارم هستى و هر شب 

به خوابم باز مى آیى 

اگر هرگز نمى خوابند

دو چشم سرخ و نمناکم  

اگر در فکر چشمانت  

شکسته قلب غمناکم  

ولى یادم نخواهد رفت  

که یاد تو هنوز اینجاست...

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
نیلوفرانه

تو مثل لحظه اى هستى که باران تازه میگیرد

و من مرغى که از عشقت فقط بى تاب و حیرانم

تو مى آیى و من گل مى دهم در سایه ى چشمت

و بعد از تو منم با غصه هاى قلب سوزانم  

تو مثل چشمه ى اشکى که از یک ابر مى بارد  

و من تنهاترین نیلوفر رو به گلستانم

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
فراموش شده

نفس تنگست و این را سینه داند

غمم را عاشق دیرینه داند

مرا هر روز غم،یکسال بگذشت

ولى این نکته را آئینه داند

 زبان دارم ولى خاموشِ خاموش

سخن دارم ولى بیگانه با گوش

نه خوانندم،نه پرسندم،نه جوینده

چه هستم؟یاد از خاطر فراموش!

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad
پس کوچه های سکوت

می خواهم بروم!

آنجا که هیچ نیست!

آنجا که روسریها را حراج نمی کنند!

آنجا که دختران سرد و بی جان را پشت شیشه ی مغازه ها اسیر نمی کنند!

آنجا که حجاب را قیمت نمی زنند!  

می خواهم بروم!

آنجا که هیچ دیواری نیست!

آنجا که ادمها مثل روز سیزده بدر ، روی یک حصیر در کنار هم هندوانه می خورند!

آنجا که برای پنهان کردن هندوانه دور خود دیوار نمی کشند...

می خواهم بروم!

 (از کتاب پس کوچه های سکوت اثری خواندنی از ماندا معینی)

  • اسماعیل محمدنژاد | Esmaeil MohamadNezhad

I am sweet, but honey is you . Flower is me , but fragrance is you . Happy I am but reason is YOU
-----------------------------
پرواز کن آنگونه که می‌خواهی ...
وگرنه پروازت می‌دهند آنگونه که می‌خواهند ...
------------------------------
این شعاری بود که سالها توی وبلاگم نوشته بودم ... از هواداران و اعضای پیشین باشگاه هواداران پرشین‌بلاگ هستم. بعد از چند سال وبلاگ نویسی مداوم به دلایلی کوچ کردم به این وبلاگ جدید ... وبلاگی جدید در محیط و سرویسی جدید ... همچون بهاری که همراه عشق به زندگیم پای گذاشت بهاری جدید را در زندگی مجازیم تجربه خواهم نمود... این بار اما از گذشته ها گذشته‌ام(!) و به حال رسیده‌ام و به فردایی بهتر برای ''ما" می‌اندیشم...
-----------------------------
چه تقدیری از این بهتر..؟
من از عشق تــــــو می‌میرم..!
-----------------------------
این وبلاگ در گذشته در سیستم وبلاگ‌دهی میهن‌بلاگ آریوداد نام داشت و در آدرس http://Ariodaad.MihanBlog.Com منتشر میشد که با اعلام تعطیلی سایت میهن‌بلاگ ، با نام و آدرس فعلی در اینجا به راه خود ادامه می‌دهد! بنابراین دیدن نام و آدرس وبلاگ قبلی روی بخش زیادی از تصاویر این وبلاگ امری عادی است!

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی